چکیده:
تجلی، یکی از مهمترین مباحث عرفان ابن عربی است. اهمیت این مؤلفۀ عرفانی در این است که از پایههای اساسی اندیشة وحدت وجود محسوب میشود و پرداخت هنری این مفهوم در آثار عرفای ایرانی اسلامی متأثر از همین نگرش است. در این جستار به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین نگرش ابن عربی نسبت به انواع تجلی و بازخوانی گسترۀ نفوذ اندیشۀ نظری ابن عربی در عرفان و تصوف، تلاش شدهاست به منظور کشف سرچشمۀ فکری- نظری اشعار شاه قاسم انوار، چگونگی بازتاب و تأثیر الگو و مفهوم تجلی از منظر ابن عربی در اشعار شاه قاسم انوار واکاوی گردد. از نتایج این پژوهش بر میآید که یکی از کلیدواژههای فهم آرای عرفانی شاه قاسم انوار، توجه به معنا و مفهوم تجلی و کشف سرچشمة دیدگاه او در باب تجلی است. بسامد فراوان و گوناگونی انواع تجلی در اشعار عرفانی شاه قاسم انوار ضمن تأیید تأثر او از ابن عربی گواه این نکته است که بنمایة معارف و تجارب عرفانی منعکس شده در اشعار شاه قاسم انوار، تلفیقی از آرای عرفای متقدم از جمله اندیشة ابن عربی است.
Epiphany or Manifestation is one of the most important topics in Ibn Arabi's mysticism. The importance of this mystical component is that it is one of the basic foundations of the idea of unity of existence, and The artistic payment of this concept in the works of Iranian-Islamic mystics is influenced by this attitude. In this paper, explaining Ibn Arabi's attitude towards various manifestations and re-reading the scope of the influence of Ibn Arabi's theoretical thought in mysticism and Sufism, the writers made an attempt to discover the intellectual-theoretical source of Shah Qasim Anwar's poems in a descriptive-analytical manner and tried to find out how the pattern and concept of manifestation is reflected and influenced from Ibn Arabi's point of view in Shah Qasim Anwar's poems should be investigated. The results of this study show that one of the key words for understanding the mystical views of Shah Qasim Anwar is to pay attention to the meaning and concept of manifestation and discover the source of his view on manifestation. Frequency and variety of manifestations in the mystical poems of Shah Qasim Anwar while confirming his influence on Ibn Arabi, It shows that the basis of mystical knowledge and experiences reflected in the poems of Shah Qasim Anwar is a combination of the views of earlier mystics, including the thought of Ibn Arabi.
خلاصه ماشینی:
شاه قاسم همانند ابن عربی معتقد است که عشق خدا به بندگانش موجب ایجاد آنها شده است و این جوش و خروش میان موجودات، نشانة وجدشان از تجلی خدا در وجودشان است: حدیث دوست به بازار کاینات رسید قیامتی که نهان بود، آشکار شد (همان، 120) در جایی دیگر قاسم انوار بر این موضوع تأکید میکند که این حدیث پنهان همان تجلی است که هویدا شد: ما و آن یار به خلوت سخنی میگفتیم سر این نکته به «أحببت» ارادت آمد قصۀ جمله جهان را همه کلی دیدیم عشق بر جملۀ ذرات زیادت آمد (قاسم انوار، 1337: 131) اگر توجه داشته باشیم که شهود «عبارت است از ظهور وجودی که «باسم النور» مسمی است و آن ظهور حق باشد بصور اسمای خود در اکوان، آنچنانی که خودِ صور، اوست و این ظهور به نفس الرحمن تعبیر میشود که همة موجودات از فیض وجود او جامة هستی در بر کنند» ( دهخدا، ذیل تجلی شهودی)، پس هر موجودی در ظهور عالم وجود، به فراخور استعداد جلوهای از تجلی شهودی خداوند را در خود دارد و درک این مفهوم تنها برای سالک آگاه میسر است؛ به این معنی که عارف هنگام تجربة عرفانی خود تجلی خداوند در همة موجودات و اشیا را میبیند و همه چیز را یکی (خدا) میبیند (کاکایی، 1393: 159).
طرح شاعرانة «تجلی جمالی و جلالی» و «تجلی ذاتی و صفاتی» و بازتاب عقاید نظری مهم ابن عربی چون «وحدت وجود» و «وحدت شهود» از کانونیترین مؤلفة تجارب عرفانی در اشعار شاه قاسم است؛ بهویژه اینکه این نوع تجلی ظرفیت بیشتری را برای استفاده رمزی و استعاری به شاعر داده است.