چکیده:
مسأله عبادیت وقف و نیز مالکیت آن در میان فقیهان همواره محل گفتگو بوده است. چنانکه در تعیین مالک عین موقوفه نیز آراء گوناگون و متضادی وجود دارد. از سوی دیگر، بسیاری از فقیهان متأخر وقف را «عقد» لازم برشمرده و حتی لزوم ناشی از عقد را دلیلی بر عدم اشتراط قصد قربت در آن دانستهاند. این نوشتار، که به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانهای سامان یافته، تلاش کرده است ضمن ارائه اختصارگونه نظرات و ادله، به تبیین و تحلیل مستدل آنها بپردازد. از نگاه این تحقیق، حل ریشهای مسأله، در گرو اصطلاح شناسی دقیق واژه «صدقه» در روایات است. توجه به این نکته کلیدی که وقف در عموم روایات و نیز در سدههای نخست اسلامی، با واژه «صدقه» بیان میشده است به همراه شواهد و قرائنی که وقف را از سایر مصداقهای صدقه متمایز میسازد، منتج به این میشود که از یکسو وقف، نوعی «ایقاع لازم» و نیازمند قصد قربت است و برگشتناپذیری در آن نیز به همین سبب میباشد و از سوی دیگر، عین موقوفه پس از وقف، به مالکیت اعتباری خداوند داخل میشود.
The issue of divine intention endowment and its ownership have always been controversial among jurists, while most of the predecessors consider endowment as a kind of worship requiring intention. Many of the successors took it dedicated to the recommendation like there are variety of different opinions in determining the owner of what is endowed. On the other hand, most of the recent jurists consider endowment as an irrevocable contract and take the irrevocability a reason to exclude intention. While most of the former jurists didn’t mention the contract. This study, written in a descriptive - analytical method and library style, tries to specify and analyze opinions and reasons logically and briefly. From the viewpoint of this study, solving the issue depends on the precise lexicology of the word “Charity” in the traditions. No thing that “endowment” was expressed “charity” in most of the traditions and early Islamic centuries along with some evidence differentiating endowment from other charity instances, leads to realizing that endowment is a kind of necessary persuasion requiring intention which makes it irrevocable and the endowed property after endowment enters the credit ownership of God. This study also indicates how endowment changed from formers’ conditioned charity with intention to latters’ unconditioned contract with intention.
خلاصه ماشینی:
توجه به این نکته کلیدی که وقف در عموم روایات، با واژه «صدقه» بیان میشده است، به همراه شواهد و قرائنی که وقف را از سایر مصداقهای صدقه متمایز میسازد، منتج به این میشود که از یکسو وقف، نوعی «ایقاع لازم» و نیازمند قصد قربت است و برگشتناپذیری در آن نیز به همین سبب میباشد و از سوی دیگر، عین موقوفه پس از وقف، به مالکیت اعتباری خداوند داخل میشود.
دلیل آن نیز این است که مقصود از افعال مشروط به قصد قربت ـ همچون صدقه مندوبهـ رسیدن به اجر و پاداش اخروی است که با انجام آن حاصل شده است، و از آنجا که جمع بین عوض و معوض شدنی نیست، امکان بازگشت و پس گرفتن معوض (مانند مالِ صدقه دادهشده) وجود ندارد (بحرانی، بیتا: 22/262).
نقدگونهای بر دیدگاهها درباره مالکیت در وقف دربارۀ نوع مالکیت وقف، دیدگاههای گوناگونی بین فقیهان وجود دارد که همراه با نقدهایی بر آنها، به اختصار بیان میشود: دیدگاه اول: موقوفه ملکِ واقف است؛ چرا که وقف، اخراج مال از ملک خود و وارد کردن آن به مالکیت دیگران نیست؛ بلکه تقیید مالکیت مطلقۀ انسان است، به گونهای که خرید و فروش، هبه و ارث انجام نمیشود.
آنچه به عنوان دلیل برای این دیدگاه یاد شده، آن است که اگر کسی آن را غصب کند، «ضامن» موقوفعلیهم است و ممنوعیت بیع، دلیل عدم مالکیت نیست؛ چرا که در رهن نیز راهن با وجود مالکیت بر رهن، حق بیع آن را ندارد (ابن ادریس حلّی، 1410: 3/154).