چکیده:
در خاستگاه تاریخی، بهائیت با هویت زاییده شد، « فرقه» اما رهبرانش سودای
عمی قتری در سر داشتند و هویت دین مستقل را بر خود پسندیدند. وصف دین در
ذات خود واجد ارزش نیست اما به اعتبار موصوف، بار ارزشی خواهد یافت و همین
مهم سرآغاز جدا لهای دامن هدار است.
اینک برخی از نواندیشان بهائی با استفاده از علوم اجتماعی تلاش م کینند«دین»
بهائی را در لباس جهانی شدن بیارایند و بدان اعتبار بخشند. این اعتبار به «ارزش»
نهفته در واژۀ دین نیازمند است و فراورده «تجویز» را تمنا م کیند. این درّ گران بها
تنها در صدف وصف «دین» نهان است و برخی نواندیشان م کیوشند با بهره گیری
از نگرش ب یطرف در علوم اجتماعی، مهر دین را به مثابه «نمونه آرمانی» بر پیشانی
بهائیت بکوبند و آنگاه از رهیافت «ارزش» و « تجویز» بهائیت بکوبند و آنگاه از رهیافت
باور است که دیدگاه نواندیشان یادشده،محصول پروژه ای کلان است؛ ازای نرو تلاش
میشود تا دربارۀ ابعاد این پروژه بحث شود.
)البهائیة( وتحدیات الهویة غیر الناجزة فی نزاع «الفرقة » او «الدین »! فی المنشأ التاریخی، للبهائیة
التی ولدت بهویة «الفرقة » لکن زعمائها کانت تراودهم احلام اعمق بکثیر وقد رغبوا لأنفسهم
وصف هویة الدین المستقل. ذلک ان وصف الدین فی حد ذاته لا یوجد قیمة محددة لهم ولکن
باعتبار الموصوف، سوف یحمل لهم فی طیاته قیمة مهمة، وهذا الامر المهم شکل بدایة للجدل
الواسع. ویحاول الیوم بعض مفکری البهائیة الجدد ان یستفیدوا من العلوم الاجتماعیة لمنح
صفة العالمیة الی «الدین » البهائی وایجاد سمعة جیدة لهذه الجماعة. وهذه السمعة بدورها
تحتاج الی «قیمة » نجدها مخفیة فی مصطلح الدین وهی تتمنی الحصول علی ما یشتق عن
الدین من «الاجازة ». وهذه الجوهرة الثمینة لا توجد الا فی محارة صفة )الدین(، ویحاول بعض
مفکرین البهائیة الاستفادة من الرؤیة الحیادیة الموجودة فی العلوم الاجتماعیة، لکی یضعوا دمغة
الدین التی تمثل «الانموذج المثالی » علی جبهة البهائیةوعندها سوف یحصلون علی منافع جمة
من المقاربة من تلک «القیمة » و «الاجازة »،. هذه المقالة تعتقد ان افکار ورؤی هؤلاء المفکرین
آنفی الذکر، تمثل منتوج مشروع کبیر ولهذا السبب نلاحظ وجود مساعی کبیرة للبحث حول ابعاد
هذا المشروع.
”Baha’ism” and the relentless challenge of identity from “sect” to “religion”!
Historically, the Baha’i Faith was born with the identity as a “sect,” but its leaders had
deeper desires and adopted the identity of an independent religion. The description of
religion is not valuable in its essence, but it will have a value along with its content, and
this is the beginning of continuous and wide-range disputes.
Some modernist Baha’is are now using the social sciences to authenticate the Baha’i
“religion” in the time of globalization. This credibility requires the “value” inherent in
the word religion and desires a widespread “normative”. This precious gem is hidden
only in the shell of the description of “religion” itself. Now some Bahai modernists try to
use the neutral attitude in the social sciences to stamp the seal of religion on the forehead
of the Baha’ism as an “ideal Type”, and then benefit from the “value” and “normative”
approaches! This article believes that the view of the mentioned modernists is the product
of a large project; so we try to discuss the dimensions of this project.
خلاصه ماشینی:
بهائیت فرقهای است که از ابتدای پیدایش، خود را دین معرفی کرده، اما رویکرد یکسانی به وصف «دین» نداشته است و همین مهم سبب شده است که گاهی، جنس ایمان بهائی در قالب «کیش» و «آیین» رخ بنماید و گاه در قالب «جنبش نوپدید دینی» یا «دین جهانی»، اما اینک برخی از نواندیشان بهائی میکوشند واژۀ «دین» را عنوان مشیر به «دین جهانی» قرار داده و به بهائیت نسبت دهند و برای مقصود خود از مدل استدلالورزی علوم اجتماعی در مقولۀ دین استفاده کنند.
هرچند قرائتهای سنتی از «بهائیت» میکوشد تا ایمان بهائی را در قالب نگرش کلامی تعریف کند، اما رویکرد روشمند دیگری نیز وجود دارد که خواهان بازخوانی دین بهائی براساس نگرش عرفی در علوم اجتماعی است.
تلاش بر آن است تا در آینده و در قسمت دوم این مقاله، به تفاوت رویکرد سنتی و مدرن بهائیت در بازخوانی دین بهائی اشاره شود.
1. مبانی خوانش نوین از مفهوم دین مفهوم «دین» در اندیشۀ نخستین بهائی براساس انگارۀ ایمان بهائی تعریف میشود، اما خوانش نوین از مفهوم دین در باور بهائی، میکوشد تا از نگرش کلامی سنتی بهائیت گذار کند و دین را براساس مدل الهیات منطبق بر اصول عرفی، بازتولید نماید.
منظور از اصطلاح «الهیات منطبق بر اصول عرفی»، الهیات استعلایی است و بهزودی در همین نوشتار درمورد آن توضیح کوتاهی بیان خواهد شد اما مشروح آن، در قسمت دوم این مقاله بیان میشود.
این قالب سنتی بهطور چشمگیری منفعل از ادبیات دینی مسلمانان است و حتی در حوزه آنتولوژی نیز در بستر اسلامی، نظریهپردازی میکند و تنها تلاش میشود تا با برجستهسازی برخی از امور، از تمایز دین بهائی سخن رانده شود.