چکیده:
قاعدة جمجمة نازک، بهعنوان اختراع قضایی قرن بیستم، برآمده از دل دعاوی آسیبهای جسمانی است. این قاعده در جایی بهکار میرود که تقصیر خوانده بهدلیل آسیبپذیری و حساسیتهای از پیش موجود در زیاندیده به آسیبی پیشبینیناپذیرمنجر میشود. قاعدة جمجمة نازک یا خواهان پوست تخممرغی نخستینبار توسط قاضی کندی در دعوای دولیو علیه وایت و پسران در سال 1901 اعلام شد. هرچند محل تولد قاعدة جمجمة نازک دعاوی آسیبهای جسمانی است، اما دادگاهها تمایل دارند تا آن را به دعاوی آسیبهای روانی نیز تسری دهند. این قاعدة استثنایی بر قاعدة قابلیت پیشبینی ضرر است؛ قاعدهای که دردعاوی خسارتهای مالی مورد توجه است. این قاعده در حقوق ما نیز قابل اعمال است.
The thin skull rule, as judicial invention of 20th century, has come up from bodily damages cases. This rule applies in where negligent defendant due to pre-existing susceptibility and vulnerability victims, lead to unpredictable damages. The thin skull rule or eggshell plaintiff rule was first enunciated by Lord Justice Kennedy in Dulieu v. white and sons in 1901. Although place of birth thin skull rule is bodily damages cases but the courts tend to extend that rule to mental harms cases. This rule is known as an exception to the foreseeability of damage rule that is considerable in material damage cases. This rule is applicable in our law.
خلاصه ماشینی:
آلن ليندن ، نويسندة شهير مسئوليت مدني کانادا، نيز پس از اعتراف به فريفتگي نويسندگان در پذيرش اين نظريه و مذمت آنان و «پيامبران دروغين » خواندن مبدعان اين نظريه ، معتقد است که اين ديدگاه و رأي واگن ماند تأثيري در کارکرد قاعدة جمجمۀ نازک نداشته است ؛ قاعده اي که به جبران کليۀ آسيب هاي جسمي حکم مي کند، فارغ از اينکه پيش بيني پذير باشد يا نباشد (٥٤٦ :١٩٦٩,Linden).
٣. قاعدة جمجمة نازک ؛ اختراع قضايي قرن بيستم در حقوق کامن لا در مواردي که فعل زيانبار در اثر وجود شکنندگي و آسيب پذيري زيان ديده به ورود آسيبي پيش بيني ناپذيري منجر مي شود، براي توجيه مسئوليت نسبت به تمام آسيب وارده به قاعدة جمجمۀ نازک ١ يا خواهان پوست تخم مرغي ٢ استناد مي شود.
بنابراين ، ويژگي خاص دعاويي موضوع قاعدة جمجمۀ نازک «شکنندگي خاص و آسيب پذيري غيرعادي زيان ديده » است که در اثر فعل تقصيرآميز خوانده به آسيبي شديد و پيش بيني ناپذير منجر مي شود (٤١٠ :١٩٨٢ ,Graham &Gary ).
در واقع ، قاعدة ميليونر ژنده پوش يا مقدار حقيقي به دنبال آن است که ديدگاه قابليت پيش بيني ضرر را در تعيين ميزان خسارات جبران شدني کنار بگذارد و حکم به مقدار واقعي خسارت دهد، اما قاعدة جمجمۀ نازک با چشم پوشي از اين پرسش که آيا ورود آسيب از فعل خوانده پيش بيني پذير بوده است يا نه ؟ حکم به مسئوليت کامل خوانده دهد ( ,Graham &Bahr .