چکیده:
موضوع «غزلیات شمس»، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧـﺎ ﺟﻼلاﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطورهای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیتها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در «غزلیات شمس» داشتهاند، پرداختهایم. عناصر، موجودات و شخصیتهای مورد بررسی در این مقاله عبارتاند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو و موجودات افسانهای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ که مهمترین منبع آنها، «شاهنامه» فردوسی است. نتیجه پژوهش این است که مولانا با استخراج عناصر اسطوره و حماسه از آثار گرانسنگ حماسی از جمله «شاهنامه» فردوسی، از این عناصر در جهت تبیین هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی در «غزلیات شمس» سود جسته است؛ تا جایی که پژوهشگران ادبیات عرفانی، آن را نمونه بارز و ارزشمند حماسه عرفانی دانستهاند.
خلاصه ماشینی:
پاره اي از اين ابيات چنين است : در بيت زير صفت مناعت طبع علي(ع ) ذکر شده است کـه ايشـان اسـطوره قناعـت و مناعت طبع بودند: عارفا بهر سه نان دعوت جان را مگذار تا سنانت چو علي در صف هيـجا بزند (غزليات شمس ، ١٣٦٣: ٨٣) قرار دادن اسم دو شخصيت حمزه و رستم در کنار يکديگر در بيت زير مؤيد اين نکته اسـت کـه مولـوي علاقـه وافـري بـه تلفيـق شخصـيت هـاي اسـطوره اي و حماسـي بـا شخصيت هاي بزرگ مذهبي و عرفاني دارد: رستم و حمزه فکنده تيغ واسپر پيش او او چو حيدر گردن هشام و اربق ميزند (همان : ٦٧) مولانا در بيت زير با استمداد از صنعت غلو خـود را در سـلک شـير خـدا قـرار داده و مدعي است که تنها شير خدا جايگاه او را درک ميکند: از شير خـداي پـرس مـا را هــر شــير قفــار مــا نــدارد (همان : ٧٩) مولانا در بيت زير دل سالک را به شير خدا تشبيه کرده است و نفس را به منزله اسب و مرکبي ميداند که دل بـر آن سـوار اسـت ؛ مولـوي در ايـن بيـت برداشـتي عرفـاني از شخصيت شير خدا داشته است : دل تو شير خداي است و نفس تو فرس است چنان کـه مـرکـب شـير خـداي شـد دلدل (همان : ٢٧٨) حمزه حمزه بن عبد المطلب که به لقب «اسد الله »(شـير خـدا) و «سـيد الشـهدا»(پـيش از کشته شدن حسين بن علي، امام سوم شيعيان ) نيز معروف بود، عموي محمد(ص )(پيامبر اسلام ) از اهالي با احتـرام در بـين قبيلـه قـريش بـه قدرتمنـدي و شـکار شـير مشـهور بود.