چکیده:
تربیت دینی ازجمله حوزههای مهم تربیتی است که چنانچه سوء فهموعمل نسبت به آن صورت پذیرد، آسیبهای فراوانی را درپی خواهد داشت. همچنانکه باقری در مبحثی تحت عنوان آسیب و سلامت در تربیت دینی به این آسیبها پرداخته است. یکی از حوزههای مهم این آسیبشناسی، به مفهوم بنیادین کمالگرایی دینی و شکل آسیبزای آن یعنی کمالگرایی غیرواقعگرا مربوط شده و وضعیت سلامت در این حالت، سهلگیری بیان شده است. در این مقاله با استفاده از روش فلسفی، نابسندگی تبیین صورتگرفته از سهلگیری بهعنوان وضعیت سلامت فوقالذکر نشان داده شده و تلاش گردیده است تا تبیین شایستهتری از نسبت تساهل با کمالگرایی دینی ارائه شود. طبق این پژوهش لفظ کمالگرایی غیرواقعگرا مسائلی را سبب می شود که موجب تضعیف کمالگرایی و حرکت بهسوی غایت دینی میشود. لذا با تبیین جایگاه تساهلورزی بهعنوان یک مفهوم پازلگونه و فازی در فاصله دو قطب سهلانگاری و صعوبت مؤثر، حدوث مسائل فوقالذکر نیز رفع میشود.
Religious education is an important field of education the misunderstanding and malpractice of which may bring about great damage. Bagheri has addressed this damage in a discussion entitled "Damage and Health in Religious Education". An essential area of this pathology relates to the fundamental concept of religious perfectionism and its traumatic form; that is, the unrealistic perfectionism which is demonstrated and the state of health in this case is simplification. Employing philosophical method, this study has explored the inadequacy of the explanation of the simplification as the state of health and has made an attempt to provide a more appropriate explanation of the relationship between simplification and religious perfectionism. According to the results, the word unrealistic perfectionism causes problems which weaken the nature of perfectionism and the move towards a religious objective. Hence, the emergence of the issues mentioned above will be prevented by explaining the position of simplification as a puzzle-like concept between the two poles of ease and effective rigidity.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله با استفاده از روش فلسفي، نابسندگي تبيين صورت گرفته از سهل گيري به عنوان وضعيت سلامت فوق الذکر نشان داده شده و تلاش گرديده است تا تبيين شايسته تري از نسبت تساهل با کمال گرايي ديني ارائه شود.
لذا در اين مقاله تلاش ميشود با نگاهي فلسفي به اين سؤال اصلي پاسخ داده شود که آيا بين کمال گرايي ديني و تساهل و سهل گيري، تناقضي وجود دارد يا نوعي تناقض نمايي است ؟يا به عبارتي چه سنخيتي بين کمال گرايي ديني و تساهل ورزي ازمنظر عقلاني برقرار است ؟ که در رسيدن به پاسخ سؤال فوق الذکر بايد به سؤالاتي چند ازجمله : آيا دين متساهل امکان پذير است که تربيت ديني ناشي از آن متساهل باشد؟ اگر پاسخ مثبت است ، چگونه تساهلي؟ به عبارت ديگر آيا در تربيت ديني شيوه تساهل مدارانه پاسخگوست ؟ و اينکه در بستر تساهل ورزي، سرنوشت کمال گرايي ديني چه ميشود؟ و نهايتا اينکه آيا قطب بندي باقري درمورد نقطه سلامت بودن سهل گيري (تساهل ورزي) به درستي تبيين شده و بسنده است ؟ يا نيازمند 1.
آيا به اين امور نيز بايد حداقلي نگريست ؟ آيا رضايت به حداقلي از مجراي به کاربستن سهل گيري تحت عنوان معيار و نقطه سلامت تربيت ديني، با کمال گرايي ديني و رسيدن به کمال مطلوب دين که مقام کمال عبوديت و اطاعت عابدانه است ، متناقض نمينمايد؟ پاسخ سؤالات فوق ، مستلزم تبيين دقيق تري از جايگاه تساهل ورزي، نسبت به آنچه خسرو باقري آن را در فاصله دو مفهوم متقابل کمال گرايي غيرواقع گرا و سهل انگاري فرض نموده است ، ميباشد.