چکیده:
تمثیل و کاربرد آن در ادب پارسی سابقهای دیرینهای دارد و یکی از کسانی که از این توانمندی ادب پارسی توانمندانه استفاده کرده است مولانا جلال الدین محمد بلخی است. او با شوقی وافر و شوری عارفانه میخواهد عرفان عملی را به مریدان و شیفتگان راه طریقت و حقیقت آموزش دهد و در این رسالت خطیر خویش برای بیان مفاهیم والا از تمثیل بهره جسته است. وی مفاهیم ژرف و عمیق عرفانی را درقالب قصهها و حکایات شیرین بیان میکند که این حکایات شیرین گاه از زبان جانوران و حیوانات بیان میشود و شخصیتهای داستان حیوانات اهلی یا وحشی هستند. از آنجا که بررسی تمثیل و قصهسرایی در مثنوی پر اهمیت است، در این مقاله، نخست به ارائه تعریفی از تمثیل پرداخته میشود و سپس از اهداف و مقاصدی یاد میشود که مولانا از توسل به تمثیل در نظر داشته است و در ادامه، حکایت تمثیلی «طوطی و بازرگان» به نثر میآید وبعد به ابیات منظوم آن تمثیل پرداخته میشود و نقشهای نمادین و سمبلیک آن مورد بررسی قرار میگیرد.
Allegory & its application in Persian literature trace back to a long time ago. One of literary figure who enjoyed this Persian language’s capability in a great extent was Molana Jalal-e-Din Mohammad Balkhi. He tries to convey practical mysticism to his followers and captivated of the path with all his vigor and gnostic excitements. In his risky adventure, Molana he uses Allegory to describe exalted concepts and do his responsibility. He explains deep mystical concepts in the form of tales and sweet stories. Sometimes tales are told by animals, wild or tame. Due to the fact that storytelling and allegory are of importance in Masnavi of Molana, in this article we try to present a definition of Allegory at first, then we point to Molana’s intentions and goals for presentation of these allegories. In what follows, tale of “Once There Was a Trader Who Owns a Parrot” will be presented in the form of prose. Then the article tries to examine versified parts and verses of the allegory and its symbolic roles.
خلاصه ماشینی:
com مقدمه تمثیل: داستان، قصه حکایت و روایتی است که با بیانی غیر مستقیم جهت آموزش، پند و نصیحت، بیان مفاهیم والا و ژرف عرفانی بیشتر توسط شاعران عارف به کار میرود تا پس از قصه پردازی جهت رسیدن به مقصود خود که میتواند آموزش مسائل تربیتی، اخلاقی، دینی و مذهبی باشد مورد استفاده واقع شود، شخصیتها در تمثیل هم میتواند حیوانات و جانوران وحشی و هم اهلی و هم انسانها باشند تا در قالب حکایتهای شیرین و دلنشین ارائه گردند و هم التذاذ ادبی در ظاهر و باطن سخن نمایان شود.
وی در اثر ارجمند خود علاوه بر استفاده از مضمون ایات قرانی به شیوه داستان پردازی قرآن نیز توجه داشته و این گونه توانسته اثر ارجمند خود را معتبر سازد که: هم به آن قرآن که او را پاره سی است مثنـوی قـرآن شـعر پـارسـی است (مثنوی) مولانا چنانکه شیوهی اوست حکایتی را به زبان فارسی ساده مطرح میسازد و در پایان نصیحت خود را دریغ نمیدارد؛ در همین داستان طوطی و بازرگان نیز مقدمه چینی و داستان پردازی مناسبی بیان میدارد و بعد با چند بیت مخاطب را از زبان طوطی مورد پند و اندرز قرار میدهد که: گفت طوطی کو به فعلم پنـــد داد که رهـــــــا کن لطــف آواز و داد (مثنوی، 1830) زآنکه آوازت تورا در بند کـــــرد خویــــــشتن مــرده پی این بند کرد (همان،1831) یعنی ای مطرب شده با عام و خاص مرده شو چون من که تا یابی خلاص (همان،1832) دانه باشی مرغکانـــــت برچنـــند غنــــــچه باشــی کودکانت برکنند (همان،1833) دانه پنهان کن به کلــــی دام شـــو غنــچه پنهـــان کن گیـــاه بام شـــو (همان،1834) هر که داد و حسن خود را در مزاد صــد قضای بـــد ســوی او رو نـهاد (همان،1835) (به نقل از: بشنو از نی، ج 1، دفتر اول، ص 92).