چکیده:
یافتن پیوندی منسجم بین برون (صورت) و درون (محتوی) ،که تلاشی ادیبانه و زبانشناسانه است،در مطالعات هنری و ادبی ایران ،با بهره گیری از اصول شعر ارسطو،نظر بلاغیونی ساختگرا چون عبدالقاهر جرجانی ،صورتگرایان روس و شیوه های نو در مطالعات ساختارشناسانه و روانشناسی ، همواره وجود داشته است شاهنامه ، اثر برجسته حماسی - کلاسیک زبان ارجمند فارسی است . سیاوش، یکی از زیباترین غمنامه های شاهنامه ،ایران و جهان است. سیاوش از لحاظ انسجام ساختاری ، هماهنگی صورت ودرونمایه ، وجود انواع کشمکش در داستان ، رابطه علی میان حوادث ، شخصیت پردازی ، لحن راوی در تناسب با حوادث ، یک داستان تمام عیار است ؛در عین اینکه ، زبان و واژه ها در خدمت نظم حماسیند ، کارکرد هنری خود را به بهترین شکل انجام میدهند. این پژوهش، به تعریف رابطه بین صورت زبانی و درونمایه داستان سیاوش میپردازد. تحقیق ، میگوید که ،از نظر ساختاری بین درونمایه داستان و صورت زبان وبیان ،رابطه ای مشخص برقراراست . این رابطه از طریق توصیف لایه های مختلف آوایی ، واژگانی ،نحوی ، معنایی و کاربردی ممکن میباشد.
In order to study and understand the meaning, concept, and the theme of an artistic and literary work , there have been applied, and tested , many various approaches.The focus on language, and context, which is a structural method, has based on formalism ( structuralism) thoughts.In Iran , there are different tryings, to get a cohesive relation, between form and content, as linguistics and literary ways. These studies, are based on the Aristotale principles, the structuralist rhetorician, Jorjani, the ideas of Russian formalism, and the new methods in psychological and structural studies. Shahnameh, is the most outstanding, classical, and valuable Persian masterpiece.Shahnameh, with a theme of mythologic, heroic, and historical, in a fictional texture, full of conflicts, dialogues , monologues , narrative tellings with different tones, the conflicts in words and fields, full of glorious descriptions.Although the theme of life, passion and joy, are governing over the most of epics in shahnameh, but the theme of tragic death, also can be found there.Siavash, is one of the most tragic,not just in Iran , but in the world.These structural characteristics, has made the story, as one of the best tragic :The structural coherence , the harmony between form and theme , different conflicts, the causative relation between incidents, characteraization ,the tone and p.o.v.of narrator in telling .Although, the language is performing its duty, in telling the story and the epic , it is fulfing its artistics function in the best form. This survey, is trying to find, and define the relation between the language and theme.Because of the unique nature of the text, the writer is emphasizing, on the mythological and historical cotext .The researcher believes that, the whole psychological aspects of the charactors, can be manifested through form (language) and the p. o.v., and the tone of narrator.This relation can be defined through description of different layers of language:phonology,morphology, syntax,semantics,and pragmatics.
خلاصه ماشینی:
مهارتهای فردوسی در رابطۀ ساختاری زبان _درونمایه ،بررسی موردی: داستان سیاوش ( ص ٢٠٥-١٨٧ ) سید فرزین رسائی ١ ، حسنعلی عباسپور اسفدن ٢(نویسنده مسؤول ) تاریخ دریافت مقاله : بهار١٣٩٦ تاریخ پذیرش مقاله : بهار ١٣٩٦ چکیده : یافتن پیوندی منسـجم بین برون (صـورت ) و درون (محتوی) ،که تلاشـی ادیبانه و زبانشـناسـانه است ،در مطالعات هنری و ادبی ایران ،با بهره گیری از اصول شعر ارسطو،نظر بلاغیونی ساختگرا چون عبدالقاهر جرجانی ،صــورتگرایان روس و شــیوه های نو در مطالعات ســاختارشــناســانه و روانشناسی ، همواره وجود داشته است شاهنامه ، اثر برجستۀ حماسی - کلاسیک زبان ارجمند فارسی است .
سیاوش از لحاظ انسجام ساختاری ، هماهنگی صورت ودرونمایه ، وجود انواع کشمکش در داستان ، رابطۀ علی میان حوادث ، شخصیت پردازی ، لحن راوی در تناسب با حوادث ، یک داستان تمام عیار است ؛در عین اینکه ، زبان و واژه ها در خدمت نظم حماســـیند ، کارکرد هنری خود را به بهترین شـــکل انجام میدهند.
این بررسی، تلاشی است برای تعریف رابطۀ دقیق بین صورت زبانی و درونمایۀ داستان ؛ غمنامۀ سیاوش در شکل و فرم ظاهر خود و در نحوة بیان راوی باز هم ، تراژیک ،نقل و توصـیف میشـود.
"( هنر داستان نویسی ،یونسی :ص ٣٥٦) نمونه ای از این توصیف و گفتگو در نمایی است که سوداوه سیاوش را در حضور دارد: ســـیـاوش به پاســـخ چو نگشــــاد لب پــریــچــهــره بــرداشــــت از رخ قصــــب (همان ،٢٦٥) اگر چه لحن سخن حماسی است ، اما بی تردید یکی از زیباترین صحنه های غنایی را شاعر خلق کرده اســت .