چکیده:
در ارزیابی باورهای دینی کسانی قائل شده اند که یک شخص در صورتی مجاز به پذیرش یک باور است که برای آن برهانی داشته باشد که همه عقلای عالم را قانع کند، یا گفته اند فرد باید برای همه باورها و اعمال خود برهان داشته باشد و به امر خردگریز تن ندهد. در نقطه مقابل، کسانی هستند که می گویند عقل ضد ایمان است یا با آن رابطه ندارد، یا می گویند همه باورها را باید از ظاهر متون دینی گرفت و به عقل اعتناء و توجه نکرد. عقل گرایی اعتدالی - انتقادی در مقابل هر دوی این گرایش ها قرار دارد و می گوید عقل اعتبار و حجیت دارد و بدون آن دینداری ممکن نیست، اما این عقل از یک سو در همه امور داوری ندارد و بنابراین باید در دین به امور خردگریز نیز تن داد، و از سوی دیگر این عقل در ارائه برهان مصون از خطا نیست و به همین دلیل انسان ها نمی توانند باورهای خود را به همگان بقبولانند. در این مقاله مولف در پی دفاع از موضع عقل گرایی اعتدالی - انتقادی است.
In assessing religious beliefs، some people maintain that one is allowed to accept a belief if he has a sufficient proof which is convincing for all the rational people of the world. It has also been said that one should have sufficient proof for all their beliefs and actions and not to accept irrational matters. On the other hand، there are people who hold that reason is against faith or has no relation to it، or believe that all beliefs should be taken from the text of the scripture literally without taking any notice of reason. Moderate-critical rationalism is on the other end of the spectrum as regards the validity and proof of reason and holds that without reason it is impossible to be a truly believing person. However، not all matters can be established by reason and thus faith، on the one hand، sometimes should give way to irrational matters and on the other hand، reason is not always infallible in providing proof. So human beings cannot convince all people to accept their beliefs. In this article، the author seeks to defend moderate-critical rationalism.
خلاصه ماشینی:
"عقلگرایی اعتدالی - انتقادی در مقابل هر دوی این گرایشها قرار دارد و میگوید عقل اعتبار و حجیت دارد و بدون آن دینداری ممکن نیست، اما این عقل از یک سو در همه امور داوری ندارد و بنابراین باید در دین به امور خردگریز نیز تن داد، و از سوی دیگر این عقل در ارائه برهان مصون از خطا نیست و به همین دلیل انسانها نمیتوانند باورهای خود را به همگان بقبولانند.
قبل از پرداختن به نقد عقلگرایی افراطی لازم است نکتهای را به عنوان مقدمه بیان کنیم و آن اینکه آموزههای عقیدتی دین به دو دسته بنیادین و غیربنیادین تقسیم میشوند؛ آموزههای بنیادین آموزههایی هستند که مقدم بر متن مقدس هستند و تا آنها اثبات نشوند متن مقدس حجیت پیدا نمیکند؛ اما آموزههای عقیدتی غیربنیادین آنهایی هستند که حجیت متن مقدس بر آنها ابتناء ندارد؛ آموزههای عقیدتی بنیادین حتما باید خردپذیر باشند؛ چرا که هنوز متن دارای حجیتی وجود ندارد و اگر عقل برای آنها برهان نداشته باشد، پس بیدلیل میشوند؛ اما آموزههای عقیدتی غیربنیادین میتوانند خردگریز باشند و با متن مقدس اثبات شوند.
عقلگرای انتقادی میگوید هر چند برای عقل اموری قطعی میشود که میتواند آن را برای همگان اثبات کند (مانند کروی بودن زمین)؛ و هر چند حکم عقل معتبر است و باید به آن اعتناء و توجه کرد و بر اساس آن زندگی را سامان داد، چرا که انسان هیچ منبع و مرجع تمیزی غیر از عقل ندارد و بنابراین حتی اگر عقل حجیت نداشته باشد باز این عقل است که باید عدم حجیت آن را اثبات کند."