چکیده:
ظهور قرآن، در میان عربها به پیدایش و گسترش بسیاری از علوم مانند بلاغت، نحو، قرائت، تاریخ، تفسیر و... انجامید. یکی از حوزههای علوم قرآنی، انواع تفسیرهای گوناگون و رویکردهایی است که در دورههای مختلف از این اثر بزرگ ایجاد شده است؛ تفسیرهای عرفانی قرآن مجید از این جمله است و البته ایرانیان مسلمان در دورههای گوناگون، در این زمینه آثار بسیاری آفریدهاند.
در این نوشتار، کوشش میشود تا جایگاه تفسیر تکسورهای منظوم و عرفانی بحرالاسرار بازشناسی شود. این اثر یکی از تفسیرهای مهم و ناشناختة عصر قاجار است. این تفسیر به قلم میرزا محمدتقی کرمانی، ملقب به مظفرعلیشاه، است. او از عارفان مشهور اوایل دورة قاجار و از اجداد مرحوم سعید نفیسی است.
تفسیر منظوم بحرالاسرار یا سبعالمثانی، تفسیر عرفانی سورة حمد، در قالب مثنوی است که حدود 4000 بیت را در بر میگیرد. مظفرعلیشاه در این تفسیر، افزونبر بیان مراتب وجود، سوره مبارکۀ حمد را در بیست بحر شرح میدهد و نکتههای باریک عرفانی آن را در این بحرها بیان میکند. در میان این ابیات، اشاراتی نیز به نثر میشود و گاهی مطالبی از آیات قرآن و احادیث ائمه و اشعار بزرگان مانند مولانا، برای تأکید استفاده شده است.
در این مقاله با معرفی این اثر و مفسر آن، به درونمایه و محتوای این منظومه پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
یکی از حوزههای علوم قرآنی، انواع تفسیرهای گوناگون و رویکردهایی است که در دورههای مختلف از این اثر بزرگ ایجاد شده است؛ تفسیرهای عرفانی قرآن مجید از این جمله است و البته ایرانیان مسلمان در دورههای گوناگون، در این زمینه آثار بسیاری آفریدهاند.
در میان این ابیات، اشاراتی نیز به نثر میشود و گاهی مطالبی از آیات قرآن و احادیث ائمه و اشعار بزرگان مانند مولانا، برای تأکید استفاده شده است.
حجابهای مختلفی برای انسان وجود دارد و به همین سبب درک درست معنایی قرآن همواره نیازمند توضیح و تفسیر است؛ درنتیجه برای فهم بهتر این کتاب آسمانی، تفسیرهای مختلف و متعددی در زمینههای گوناگون نوشته شده است.
این اثر تفسیر عرفانی و منظوم همة قرآن به وزن مثنوی مولوی است.
شاعر میکوشد تا اثبات کند تصوف بهویژه تصوف نعمتاللهی ـ که خود از مریدان آن است ـ در تشیع ریشه دارد؛ او ادوار هفتگانهای برای ظهور اسلام و ایمان و عرفان به کار میبرد و هریک را در دو وجه ظاهر و باطن بررسی میکند؛ همچنین میگوید که اصل تصوف و عرفان از پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) و از او به کمیل بن زیاد، صحابی خاص و شاگرد امام علی(ع)، رسید؛ سپس از امام زینالعابدین(ع) و امام جعفر صادق(ع) و امام رضا(ع) به سه نفر از مشایخ تصوف به نامهای ابراهیم ادهم، بایزید بسطامی و معروف کرخی انتقال یافت.
به نظر او لیلهالقدر همان قوس نزولی است و یومالقیامه قوس عروج است؛ با این تفسیر، بحور چهاردهگانه را به پایان میرساند و برای آغاز شش بحر دیگر به مقام مخلصی و مخلصی اشاره میکند.