چکیده:
مدینة منوره از اواخر قرن دوم و بهطور رسمی از قرن چهارم، در اختیار سادات بودکه اصطلاحا به آنان «شرفا» میگفتند. این گروه از سادات غالبا تمایلات شیعی داشتند، اما به دلیل تسلط عباسیان، گاهی به تقیه روی آورده وگاه مذهب سنی را اختیار میکردند اما به دلیل وابستگیهای خانوادگی، تمایلات شیعی داشتند. در دورة تسلط فاطمیان، آنها بهطور آشکار مذهب شیعی داشتند. با سقوط فاطمیان و روی کار آمدن ایوبیان و سپس ممالیک، فشار بر روی اشراف بیشتر شد. این زمان، شهر دو گروه «مقیم» و «مجاور» داشت؛ مجاوران از بیرون میآمدند و غالبا سنی بودند، افراد مقیم شیعه بوده و از اشراف حمایت میکردند. مجادله میان این دو گروه ادامه یافت. در نیمة اول قرن هشتم هجری، همین منازعه وجود داشتکه کتاب «نصحیةالمشاور و تعزیة المجاور» آینة تمام نمای این نزاع بین دو گروه مزبور است.
خلاصه ماشینی:
يعمري بر اساس نوشتههاي خود، از عالمان مدينه بهشمار ميآمده و تلاش ميکرده است تا در کنار ديگران و نيز حرکت در قالب يک عالم مالکي مذهب، ضمن رهبري مالکي مذهبان مغربي اين شهر، با دفاع از اهل سنت برابر شيعه، خود را مدافع آنان نشان دهد و امتيازي هم از سلطان بگيرد.
مهم براي ما اين استکه نويسنده، علاوه بر جنبههاي ديني، نگاه تاريخي دارد و يکي از کسانيکه بسيار از او نقل کرده و تحت تأثير اوست، جمال الدين مطري استکه ميدانيم با کتاب التعريف خود، يک مورخ حرفهاي در حوزة تاريخ مدينه بوده است.
اين کتاب؛ يعني نصيحة المشاور، پس از مقدمهايکه در بارة مسجد و زينت آنو لزوم زهد ورزي و عفو و جز اينها دارد، محتوايش گزارش زندگي برخي از خدام و فراشين و مجاوران اين شهر و در واقع به نوعي تاريخ مدينه از چشم مجاورين است، اما در کل، تاريخ مدينه به حساب آمده و علاوه بر آن، از ارتباط اين شهر با دولت ايوبيو سپس مماليک و نيز ارتباطش با امراي مکه مطالب فراواني دارد.
نويسندهکه از کتاب ذيل الروضتين ابوشامه در بارة تاريخ ايوبيان فراوان استفاده و نقل کرده، به مناسبت روي کار آمدن دولت مماليک در سال 658 اشاره به فعاليت آنان براي بازسازي مسجد النبي9 بعد از آتش سوزي يادکرده و شعر معروف: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} را آورده است.
به هر روي، سراج الدين عمر،که مورد حمايت سلطان مملوکي بود، امر خطابه را از خاندان سنان گرفت و اين به سال 682 بود، اما «حکم» همچنان در اختيار آنان بود.