چکیده:
تاریــخ تفســیر قــرآن در دو قــرن اخیــر، بــا نهضت هــای اجتماعــی، بــه ویــژه نهضت هــای اصــلاح دینــی در جوامــع اســلامی همــراه بــوده اســت. ایــن بیــداری و بیدارگــری نــه در یــک زمــان و نــه در یــک مــکان، بلکــه در گســتره ای وســیع، موجــی را ایجــاد نمــوده کــه همچنــان ادامــه دارد. گرایــش اجتماعــی یکــی از گرایش هــای مهــم و تاثیــر گــذار در دانــش تفســیر قــرآن کریــم در دوره معاصــر اســت. نقطــه تمرکــز ایــن گرایــش، تحــول اندیشــه مفســران از دیــدگاه فــردی و اخــروی، بــه دیــدگاه اجتماعــی اســت. و بــه رغــم اقبــال مفســران معاصــر بــه گرایــش اجتماعــی، مبانــی اصلــی آن بــه روشــنی تبییــن نشــده اســت کــه نویســنده ایــن مقالــه ضمــن مطالعــه و بررســی تفاســیر اجتماعــی معاصــر، مبانــی نظــری و کاربــردی ایــن گرایــش را اســتخراج نمــوده اســت. اصــلاح اجتماعــی، و تــلاش بــرای انطبــاق دیــن بــا تحــولات زمــان و . . . از مهم تریــن مبانــی ایــن گرایــش محســوب می شــود کــه مــورد بررســی قــرار می گیرنــد.
خلاصه ماشینی:
سال بيست و سوم 62 علوم قرآن بنابرايـن از جملـه وظايـف يـک مفسـر اجتماعـي پاسـخ گويي بـه نيازهـاي عصـر، انطبـاق ديــن بــا تحــولات زمــان ، مقابلــه بــا بــد فهمي هــاي تفســيري ، مقابلــه بــا حرکــت استشــراق در شـکل سـلبي آن ، مقابلـه بـا تهاجمـات فرهنگـي و اشـکالات و شـبهات محـدود کننـده قـرآن ، ماننــد تأثيــر قــرآن از فرهنــگ زمانــه ، هويت بخشــي بــه جامعــه مســلمانان و تقويــت تشــکل اجتماعـي و دينـي ، مبـارزه بـا فقـر و مشـکلات اخلاقـي برآمـده از ناحيـه تبعيض هـا و فاصلـه طبقاتـي و جهـل و بـي سـوادي اسـت .
بر اساس تعريف دوم ؛ الف :مفسـر اجتماعـي ، نوعـي تفسـير علمـي ارائـه مي دهـد و تـلاش ميکنـد تـا بيـن نظريـه قـرآن در زمينـه مسـائل اجتماعـي بـا نظرياتـي کـه در علـوم اجتماعـي و جامعـه شناسـي مطـرح اسـت ، هماهنگـي برقـرار نمايـد و بـا دانـش اجتماعـي بـه سـراغ تفسـير مـي رود؛زيـرا مفسـر، فهـم گرايش اجتماعي در تفاسير معاصر 65 شمارٔە ٩٠-٨٩ صحيــح از قــرآن را منــوط بــه آگاهــي از دانش هــاي مربــوط بــه انســان و روش هــاي زندگــي در حيـات سـالم جامعـه بشـري و بهره گيـري از تجربيـات آن امکان پذيـر مي دانـد.
هـر مفسـري بايـد موضـع خويـش را در برابـر عناصـري کـه در تفسـيرش از قـرآن کريـم دخيـل هسـتند، روشـن سـاخته ، بيـان نمايـد تفسـيرش بـر اسـاس کـدام پيـش فرض هـا و اصـول موضوعــه اســت ، بــه عنــوان مثــال مفســري کــه مي خواهــد آيــات قــرآن کريــم را تفســير نمايــد بــا پرسـش هايي مواجـه اسـت کـه پاسـخ بـه آن هـا در فهـم متـن تأثيـر بـه سـزايي دارد و اگـر بـا غفلـت از ايـن پرسـش ها و پاسـخ صحيـح بـه آن هـا، بـه تفسـير بپـردازد، بـي شـک تفسـيرش بـر مبنـاي صحيـح تکيـه ننمـوده و از خطـر تفسـير بـه رأي بـه دور نيسـت .