چکیده:
بر اساس آیات و روایات، اولا انسان با دیگر موجودات در سه موضوع ادراک، کشف جهان، جاذبههایی که بر او احاطه دارد و کیفیت قرار گرفتن تحت تاثیر جاذبهها تفاوتهای ماهوی دارد. ثانیا انسان موجودی است که با حفظ ظاهر انسانی، هم میتواند به رفیعترین قلههای وجودی صعود نماید و هم میتواند از محدوده انسانیت خارج شود و به پستترین مراتب وجودی تنزل کند. ثالثا عوامل خروج انسان از انسانیت، هم به زمینههای ادراکی و شناختی او مرتبط است و هم رابطهای تنگاتنگ با ملکات نفسانی او دارد. عقل عنوان جامعی است که شامل تمام چیزهایی میشود، انسان را از سایر موجودات متمایز میسازد.
خلاصه ماشینی:
"سـتایش از آن خـدایی اسـت کـه اگـر توفیق شناخت حمد خود را از بندگانش دریـغ مـیکـرد و بـه انسـان هـا نمـیآموخـت تـا در برابـر نعمت های پیاپی او حمد کنند، در نعمت هایش تصرف کرده ، از آن بهره مند مـیشـدند و او را حمـد نمیکردند و بدون هیچ گونه سپاسی ، از رزق الهی به طور گسترده بهره برداری میکردند و با چنـین کفرانی از حدود انسانیت خارج و به مرز بهیمیت میرسیدند، آنگاه همانند چهارپایان یا فروتر از آنها میشدند» (صحیفۀ سجادیه .
در دعای امام سجاد(ع )، دور ماندن انسان از معرفت نسبت بـه حمـد و سـتایش خداوند، عامل تصرف در نعمت های عظیم الهی بدون ستایش و سپاسگزاری است و این امـر موجـب خروج انسان از محدودة انسانیت به محدودة بهایم و به تعبیر عام قرآن کـریم ، چهارپایـان و بـدتر از آن (یعنی جمادات ) میشود.
سر اینکـه خداونـد دربـارة برخـی فرمـوده اسـت : آنهـا همانند چهارپایان ، بلکه از آنها نیز پست ترند، این است که حیوانات نیز مرتبۀ ضعیف شکر را دارنـد، ولی چون از «عقل » بهره ای ندارند، به کمال حمد معقول نمیرسـند، امـا انسـان بـا داشـتن کمـال عقلی ، اگر عقل خود را در خدمت شهوت و غضب درآورد، از حیوان نیز پست تر خواهد بـود.
(331 :2 همچنین حشر گروهی از انسان ها به صورت حیوانات ، به این معنا نیسـت کـه سـیرت انسـانی و صورت حیوانی دارند، بلکه واقعا تبدیل به حیوان شده اند؛ زیرا نحوة خاص راه رفتن حیوان و انسـان (حرکت بر روی چهار یا دو پا) مقوم ذاتی آنها نیست و صرفا امری ظاهری و عرضی است ."