چکیده:
از متقدمان و معاصران ، همة سعی و کوشـش خـود را بـه کـار می گیرد تا از مفاهیم مرسوم عصر خود پـا را فراتـر نهـد و بـا یـک رویکـرد جدید به شعر، روح انسان گرایی را در آثار خود تثبیت کند و تـرویج دهـد. نظامی با توع و تعمیق این مفهوم در آثار خود هرگز از دو مقولة قومـت و دیانت غافل نبوده است . لذا سرزمینی را بـه تـصویر مـی کـشد کـه مـردم آن فراتر از دو مفهوم فوق ؛ به انسانیت بیشتر اهمیت می دهند، به همـین دلیـل در جستجوی آرمـان شـهر خـود از دروازه هـای شـرع در مخـزن الاسـرار آغـاز می نماید و در تبیین مفاهیم فلسفی و حکمی تا اسکندرنامه به پـیش مـی رود. مع الوصف می توان نظامی را به عنوان سخنگوی ایران انسانی معرفی نمود.
خلاصه ماشینی:
ج : نيک نامي مقولة نيکنامي ، نيکانديشي ، نيک سرانجامي و همنـشين نيـک همـواره مـورد نظـر صاحبان انديشه و معرفت بوده و نظامي نيـز از ايـن مفهـوم اساسـي غافـل نيـست او در نصيحتي به فرزند خويش در هفت پيکر اين گونه مي گويد: ســکه بــر نقــش نيــک نــامي بنــد کــز بلنــدي رســي بــه چــرخ بلنــد صــحبتي جــوي کــز نکــو نــامي در تـــــو آرد نکـــــو ســـــرانجامي همنـــشيني کـــه نافـــه بـــوي بـــود خــوب تــر زانکــه يافــه گــوي بــود عيب يـک همنشـست باشـد و بـس کافکنــد نــام زشــت برصــد کــس از در افتـــــادن شـــــکاري خـــــام صـــد ديگـــر در اوفتنـــد بـــه دام (دستگردي ،۶۴۱:۱۳۷۴) در شرفنامه همين معنـي را دوبـاره يـادآور مـي شـود و نيـکنـامي را مقدمـة نيـک سرانجامي مي داند و آن را همانند مشگين حريري مي داند کـه جاذبـه دارد و بـه انـسان قرب و منزلت مي دهد و موجب بازار گرمي او مي شود.
نتيجه با تأمل در خمسة نظامي و دقت در ابيات آن مي توان به اين نتيجه رسيد که نظـامي متفاوت از متقدمان و معاصران خود از يک گسترة فکري ويـژه برخـوردار اسـت بـه ايـن معنا که اولا همة سعي خود را به کار مي گيرد تا جامعه اي را به انسان ها نويـد دهـد کـه تقيد خاصي به بعضي از مقوله هاي متعارف ندارد، بلکه بـشريت را بـه سـرزميني دعـوت مي کند که در آن انديشه هاي بلند انساني بر همة امور غلبه دارد، در اين مقالـه نگارنـده ، اين گونه انديشة انسان گرايانه را البته در حد وسع خود تحليل نموده است ، از سوي ديگر ويژگي هايي را که از انسان آرماني به تـصوير مـي کـشد، بخـش اعظـم از آن بـه صـورت پراکنده در گوشه و کنار خمسه به چشم مي خورد و عبارتند از: عدالت خواهي ، نيکنامي ، مشاورت با خداوندان فرهنگ ، پرهيز از درشتي در سخن ، فراخ آستيني ، اجتناب از تکاثر، دوري از خودآرايي و...