چکیده:
سادات علوی ساکن در ماوراء النهر در قرن ششم هجری، نقش قابل تـوجهی در تحولات سیاسی ـ اجتماعی آن منطقه ، به ویژه غلبه قراختاییان بر آنجا داشتند که به خاطر سکوت منابع تاریخی ، تا کنون مغفول مانده ؛ ولی به رغم قلـت داده هـای تاریخی ، میتـوان حـضور فعـال سـادات علـوی در عرصـه سیاسـت و جامعـه ماوراءالنهر در قرن ششم را ردیابی و مطالعه کرد. این مقالـه در صـدد اسـت ، بـا روش توصیفی ـ تحلیلی به فعالیت سـادات و نقـش آنهـا در تحـولات سیاسـی ماوراءالنهر در قرن ششم وضوح بیشتری ببخشد. یافته های پژوهش ، نشان میدهد که پایگاه قوی اجتماعی سادات در منطقه ، فرصتی برای آنها پیش آورد تا ضـمن ستیزه با قدرت قراخانیان ، به نحوی زمینه ی غلبه ی قراختاییـان ، بـرآن ناحیـه را فراهم کردند؛ اما در ادامه ، ظاهرا به هدف تشکیل حکومت علـوی ، بـه تقابـل بـا سلطه قراختاییان برخاسته و برخی رخدادهای اثر گذار سیاسی و اجتماعی را در آن ناحیه موجب شدند.
During the sixth century (hijri)، Alavi Sādāt، who had settled in Transoxiana ، played a considerable role in political – social developments of that region، especially in the predominance of the Qara khitay on there، which has been neglected till now as a result of the silence of historical sources on this issue، but In spite of scantiness of historical data، the active existance of Alavi Sādāt in the context of politics and society of Transoxiana during sixth century (hijri) is traceble and it could be studied. The aim of this paper is to give more clarity to the activities of Sādāt and their role in the political developments of Transoxiana in the sixth century by applying descriptive analytical method. The results of this research show that the strong social base of Sādāt in the region، has provided an opportunity for them to proper the context for the dominance of the Qara khitay in the region while quarreling with Qarakhanids'' power. Following those matters and apparantly with the intention to establish an independent Alavi government، they bagan to encounter with Qarakhitay’s supermacy، and brought into being some of impressive social and political evevnts in that region.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش ، نشان میدهد که پایگاه قوی اجتماعی سادات در منطقه ، فرصتی برای آنها پیش آورد تا ضـمن ستیزه با قدرت قراخانیان ، به نحوی زمینه ی غلبه ی قراختاییـان ، بـرآن ناحیـه را فراهم کردند؛ اما در ادامه ، ظاهرا به هدف تشکیل حکومت علـوی ، بـه تقابـل بـا سلطه قراختاییان برخاسته و برخی رخدادهای اثر گذار سیاسی و اجتماعی را در آن ناحیه موجب شدند.
بدیهی است که باید مدت ها قبل به این منصب رسیده باشد تا آن قدر اقتدار داشته باشد که در تعیین جانشین خاقان ، بتواند تأثیر داشته باشد؛ نک : الکامل فی التاریخ ، ج١٠، ص٦٦١؛ همان ، ج١١، ص٨٢؛ قاضی احمد غفاری (تاریخ مقدمه ١٣٤٢)، تاریخ جهانآرا، بـه کوشـش حسن نراقی ، تهران : حافظ ، ص١٦٤.
قدرت گرفتن قراختاییان در این منطقه ، موجب دست انـدازی آنهـا بـه دیگـر نـواحی مسلماننشین شرق سیحون شد و در نتیجه محمودخان بن محمد، حکمران قراخانی و نایب سلطان سنجر در ماوراءالنهر، به مبارزه با ایـن زیـاده طلبـی هـا برخاسـت و در ٥٣١ق ، بـا ختاییان مصاف داد، اما مغلوب شده و عقب نشست .
٤. این امر از آنجا معلوم است که جمال قرشی ، (١٣٣٢)، ملحقات صراح، منقول در تاریخ بیهقی ، تصحیح سعید نفیسی ، تهران: ابن سینا، ص١١٩٦ ارسلان خان ابراهیم بن احمد حکمران کاشغر را با لقب شهید یاد میکند .
٤. سلجوقنامه ، ص٤٦؛ راحۀالصدور و آیۀالسرور، ص١٧٢، تاریخ الفی، گ٥٠٦ الف ؛ زبـدة النـصره و عـصرة الفطره ، ص٢٥٣؛ الکامل فی التاریخ ، ج١١، ص٨٦؛ محمد بن علی شبانکاره ای، (١٣٦٣)، مجمع الانساب، تصحیح میرهاشم محدث ، تهران : امیرکبیر، ص١١٠ [به خطا قرلقان را خربکیان نوشته است ].