چکیده:
دورة تکوین زبان و ادب فارسی (٤-٦ ه.ق)، بی گمان نقطة عطفی در پیشینة پیوند شعر فارسی و عربی به شمار می آید، زیرا از یک سو، با درنظر گرفتن مقتضیات و بستر سیاسی - دینی ، زبان عربی در ایران زبانی علمی - ادبی می شود و از سوی دیگر وجود شعر مدحی و درباری، موجب استحکام این پیوند می شود. خاقانی شروانی (م ٥٩٥ ه.ق)، در این دوره و در تاریخ شعر فارسی یکی از برجسته ترین عربی گرایان فارسی زبان است . زیرا قالب عمدة شعر در دیوان وی قصیده است که خود زمینه ای برای نمود بیش تر این پیوند است . آشنایی عمیق حسان عجم و عجین شدن زبان او با ادب عربی ، سبب ایجاد دوگانگی زبانی ، در آثار وی شده است . یکی از جلوههای این دوگانگی ، تقلید مضمونی خاقانی و ابراز مفاخره نسبت به ادبدانان برجستة زبان عربی ، در سطح صوری و معنایی زبان است . کثرت نام برخی بلغای ادب عربی از یکسو و تاثیر آوازه و بلاغت شعر آنان در زبان خاقانی از سوی دیگر، سبب شده آیینة دیرآشنای آثار خاقانی ، نشانگر تاثیرپذیری از ادب عربی گردد و ضرورت پژوهش در این زمینه را دوچندان کند. نگارندگان در این پژوهش با هدف نمایاندن گرایش خاقانی به ادب عربی ، به بررسی شعر و نثر خاقانی پرداخته اند به این صورت که ابتدا انگیزههای خاقانی را از این اثرپذیری ذکر کردهاند، سپس این اثرپذیری را، در سطح صوری آثار خاقانی با تکیة بیش تر بر گونة منثور آن،
خلاصه ماشینی:
افکار آنان قرضی بود، اما آنقدر هوشمند بودند که آن را به نحوی تغییر دهند که به زحمت قابل ارزیابی باشد و بدین ترتیب شعر، برای ایرانیان تبدیل به صنعت و فن شد (دود پوتا، خاقانی شروانی یکی از شاعرانی است که در این جریان، پیش رو بوده است و پژوهش حاضر پیرامون روشن کردن این فرضیه و مسئله شکل گرفته است که آیا اثرپذیری خاقانی از ادب عربی مانند بسیاری از شاعران دیگر ادب فارسی تنها محدود به سطح واژگانی شده یا این که این اثرپذیری در سطح صوری و معنایی نیز راه یافته است ؟ آیا این اثرپذیری دارای بسامد و تنوع قابل توجهی است ؟ ضرورت پژوهش حاضر به این دلیل است که نگاه پژوهندگان را نسبت به پیوستگی ادب فارسی و عربی ، متوجه یکی از آبشخورهای مهم این حوزه، یعنی شعر و نثر خاقانی می کند و تمهیدی برای توجه و واکاوی افزونتر از سوی محققان به شمار می آید.
این توجه خاقانی به مصطلحات ترسایی این باور را در محققین به وجود آورده که خاقانی شعر شیخ مدرکبن علی بن محمد شیبانی را که در حق معشوق ترسای خود سروده است و در کتب عربی انتشار یافته و خیلی قبل از عصر خاقانی بوده است ، دیده (علیزاده، ١٣٧٨: ٧١) و به وضوح اصطلاحات ترسایی را در قصیدة مشهورش «بندچامة ترساییه » که در مدح آندرونیکوس کمننوس سروده، به کار گرفته است (کزازی، ١٣٨٧: ٧٩).