چکیده:
در اﺻﻮل ﭼﻬﺎرم، ﻫﻔﺘﺎد و دوم، ﻧﻮد و ﻳﻜﻢ، ﻧﻮد و ﭼﻬﺎرم و ﻧﻮد و ﺷﺸﻢ ﻗـﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳـﻲ، ﺑـﻪﺑﻴﺎن ﻣﺄﺧﺬ و ﻣﻨﺒﻊ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات ﺣﺎﻛﻢ در ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان از ﺣﻴﺚ ﻟﺰوماﺑﺘﻨﺎی آﻧﺎن ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﺮﻳﻌﺖ اﺳﻼم ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ ﻟﻜﻦ در اﺻـﻮل ﻳﺎدﺷـﺪه از ﺗﻌـﺎﺑﻴﺮ واﺻﻄﻼﺣﺎت ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻬﺮه ﺑﺮده ﺷﺪه اﺳﺖ.از ﻳﻚ ﺳﻮ، ﻃﺒﻖ اﺻﻞ ﭼﻬﺎرم ﻗـﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳـﻲ، ﻛﻠﻴـﻪﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ و از ﺳﻮﻳﻲ دﻳﮕﺮ در اﺻﻞ ﻧـﻮد و ﺷﺸـﻢﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ، ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻧﻈﺎرت ﺷﺮﻳﻌﺖ اﺳﻼم ﺑﺮ ﻗـﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘـﺮرات از ﺗﻌﺒﻴـﺮ ﻋـﺪم ﻣﻐـﺎﻳﺮتﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺑﺎ اﺣﻜﺎم اﺳﻼم، اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﻲ از ﺣﻘﻮﻗﺪاﻧﺎن، اﺳﺘﻔﺎده از دو اﺻﻄﻼح ﻓﻮق راﻣﺘﻌﺎرض ﻫﻢ داﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ و ﺑﺮﺧﻲ دﻳﮕﺮ ﻧﻴﺰ از ﻋﺒﺎرت ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ و ﺑﻪ ﺗﺒﻊ آن اﺣﻜﺎم اﺳـﻼﻣﻲﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ ﻛﻠﻲ و ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮداﺷﺖ ﻧﻤﻮدهاﻧﺪ. ﻟﺬا در ﺗﺸﺮﻳﺢ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻔﻬﻮم اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻓـﻮق،ﻫﻮﻳﺪا ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎده از دو اﺻﻄﻼح ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺘﻔﺎوت اﺣﻜﺎم اﺳـﻼﻣﻲ و ﻣـﻮازﻳﻦ اﺳـﻼﻣﻲ،ﻧﺘﻴﺠﻪای واﺣﺪ و ﻫﻤﺴﺎن ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ، ﻣﺆﻳﺪ ﻋﺪم ﺗﻐﺎﻳﺮ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﻋﺪم ﺗﻨﺎﺳـﺦ در اﺻﻮل ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
خلاصه ماشینی:
" ﻟﺬا ﺳﺆال اﺻﻠﻲ اﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎر اﻳـﻦ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻣﺄﺧـﺬ ﺷـﺮﻳﻌﺖ ﻧـﺎﻇﺮ در ﻧﻈـﺎم ﺗﻘﻨﻴﻨـﻲ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان ﭼﻴﺴﺖ؟ آﻳﺎ اﻳﻦ ﻣﺄﺧﺬ ﻫﻤﺎن ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ اﺳﺖ و ﻳﺎ آﻧﻜﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻣﻞ اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ؟ آﻳﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ دو اﺻﻄﻼح ﻣﺘﻔﺎوت، ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺗﻌﺎرض و ﻳﺎ ﺗﻀﺎد در اﺻﻮل ﻓﻮق ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ و ﻣﻨﺒﻊ ﺷﺮﻋﻴﺖ ﻧﺎﻇﺮی ﻛﻪ در اﺻﻮل ﭼﻬﺎرم، ﻧﻮد و ﻳﻜﻢ، ﻧﻮد و ﭼﻬـﺎرم و ﻧـﻮد و ﺷﺸـﻢ ﺑﻴـﺎن ﺷﺪه ﻣﻌﺎرض ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻮده و ﺳﺒﺐ ورود ﺧﺪﺷﻪای ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ اﺳـﺖ؟ ﺑـﻪ ﻋﺒـﺎرت دﻳﮕﺮ، آﻳﺎ ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ، ﻣﺘﻔﺎوت و ﻳﺎ ﻛﻠﻲﺗﺮ از ﻣﻔﻬﻮم اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻲ اﺳﺖ؟ ﻣﺎ در اﻳﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺑﺎ اﻳﻦ ﭘﻴﺶﻓﺮض اﺻﻮل ﻓﻮق، ﻣﺘﻌﺎرض و ﻣﺘﻀﺎد ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻤـﻲﺑﺎﺷـﻨﺪ و دو اﺻﻄﻼح ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ و اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻲ ﻣﺘﺒﺎﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ دو ﻋﺒﺎرت ﺑﻪ 711 ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺘﻔﺎوت، ﻧﺸﺎﻧﺔ ﻓﺮاﺳﺖ ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻣﺠﻠﺲ ﺗﺪوﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ، ﺑـﺎ اﺳـﺘﻔﺎده از روش اﻛﺘﺸﺎﻓﻲ و ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ در ﻣﻘﺎم اﺛﺒﺎت ﻓﺮﺿﻴﺔ اﺷﺘﺮاک ﻣﻌﻨﻮی ﻋﺒﺎرات اﺣﻜـﺎم اﺳـﻼﻣﻲ و ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺄﺧﺬ واﺣﺪ ـ ﻛﻪ ﺗﻮأﻣﺎن ﻳﻚ ﻫـﺪف؛ ﻳﻌﻨـﻲ ﺣﻜﻮﻣـﺖ ﺷـﺮع ﺑـﺮ ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات در ﻧﻈﺎم ﺗﻘﻨﻴﻨﻲ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان را در ﭘﻲ دارد ـ ﻣﻲﺑﺎﺷﻴﻢ.
5 ﻧﮕﺎرﻧﺪه در اﺳـﺘﻔﺘﺎﺋﻲ از ﻣﺮاﺟـﻊ ﻋﻈـﺎم ﺗﻘﻠﻴـﺪ، ﺳﺆال ﻓﻮق را ﻣﻄﺮح ﻧﻤﻮده ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﻘﺮﻳﺐ ﺑﻪ ذﻫﻦ، ﻋﻴﻨﺎ ﺳﺆال و ﺟﻮاب ﻧﻘﻞ ﻣﻲﮔﺮدد: ﺳﺆال: ﻣﻘﺼﻮد و ﻣﻔﻬﻮم واژة »ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ« ﻛﻪ در ﻛﺘﺐ ﻣﺘﻌﺪد ﻓﻘﻬﻲ و ﺣﺘﻲ در ﺑﺮﺧﻲ از اﺻﻮل ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﻲ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻛﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﻣـﻲﺑﺎﺷـﺪ، آﻳﺎ ﻣﻮازﻳﻦ اﺳﻼﻣﻲ، ﻫﻢﻣﻌﻨﺎ و ﻳﻜﻲ ﺑﺎ اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻲ اﺳﺖ؟ و ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻓﺮوض و ﺗﻮاﺑﻊ اﺳﻼم؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺧﻼق، ﻋﻘﺎﻳﺪ و..."