Abstract:
زمینه و هدف: داستانهای نوشته شده برای گروه سنّی کودک و نوجوان باید علاوه بر جذابیت و گیرایی، حاوی محتوا و مضمون اجتماعی، اخلاقی، پندآموز و تربیتی باشد. ادبیات طنزآمیز بستر مناسبی است تا ضمن توجه به جنبه های سرگرمکنندۀ داستان، مخاطب کودک و نوجوان را درجهت رشد و پرورش فکری، یاری نماید.
روش مطالعه: پژوهش پیشرو بر پایۀ مطالعات نظری و اسنادی به شیوۀ کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعۀ موردمطالعه در این جستار پنج داستان از نویسندگان معاصر طنزپرداز در حیطۀ ادبیات کودک و نوجوان میباشد. دلایل انتخاب داستانهای مذکور در این جستار، میزان اقبال خوانندگان، تجدید چاپ و موفقیت آنان در جشنواره های گوناگون ادبی بوده است.
یافته ها: برخی نویسندگان طنز در عرصۀ آثار کودک و نوجوان، تنها به جنبه های شوخی و تفننی بودن اثر توجه دارند و برخی دیگر در کنار توجه به جنبه های سرگرمکنندگی داستان، کشف هویّت، معنی زندگی و مسائل اجتماعی را مورد توجه قرار داده اند.
نتیجه گیری: از میان نویسندگان موردبررسی، مرزوقی و اکبرپور بیشتر به جنبه های سرگرمی و طنز داستانهای خود توجه کرده اند و شفیعی، ایبد و هاشمی به میزان بسیار زیاد و قابل توجهی در محتوای داستانهای خود مسائل مرتبط به جنبه های اخلاقی، معضلات اجتماعی و مسائل و دغدغه های فکری کودکان و نوجوانان را مورد توجه قرار داده اند
BACKGROUND AND OBJECTIVES: The context and purpose of the stories written for the age group of children and adolescents, in addition to being attractive and engaging, should also contain social, instructive and educational content. Humorous literature is a good bed to help the child and adolescent audience in intellectual development while paying attention to the entertaining aspects of the story.
METHODOLOGY: Leading research based on theoretical and documentary studies has been done by library method and content analysis method. The society studied in this article is five stories by contemporary satirical writers in the field of children and adolescent literature.
FINDINGS: Some children and adolescent comedians focus only on the humorous and entertaining aspects of a work, while others focus on discovering the identity, meaning of life, and social issues in addition to the entertaining aspects of the story.
CONCLUSION: Among the authors studied, Marzooqi and Akbarpour have paid more attention to the entertainment and humor aspects of their stories, and Shafiee, Eboud, and Hashemi have significantly and significantly included in the content of their stories issues related to moral aspects, social problems, and children's intellectual issues and concerns. And adolescents.
Machine summary:
مسئلۀ اصلي اين پژوهش آن است که برخي نويسندگان طنزپرداز در حيطۀ آثار کودک و نوجوان رويکرد مخاطب محور را بخوبي مدنظر قرار داده اند و برخي ديگر نيز بيتوجه به نقش اساسي طنز در انتقال پيام ، کارکرد تعليمي و واداشتن مخاطب به تفکر انتقادي، تنها به بازيهاي زباني محض در آثار خود اکتفا نموده اند و با ترسيم دنيايي ناشناخته براي مخاطب کودک و نوجوان نتوانسته اند بخوبي درجهت پرورش و رشد فکر آنان ضمن اثر خويش ، گام بردارند.
داستان در يک روستا اتفاق افتاده است و شخصيت اصلي آن پسر نوجواني بنام «داوود» است که کتاب از زبان او و با زاويۀ ديد او مطرح شده است و همين مسئله خوانندة کودک و نوجوان را مجاب ميکند با قهرماني مقتدر و توانمند روبرو باشد، اما برخلاف انتظار، طنز تحقيرآميز نويسنده از «داوود» نه تنها قهرمان نميسازد، بلکه شخصيتي بيدست وپا، مطيع و فاقد قدرت تصميم گيري را بنمايش ميگذارد که توسط ساير اهالي خانواده مورد تمسخر قرار ميگيرد.
در طول داستان حسادت و رقابتهاي نابجا بتصوير کشيده ميشود و نويسنده تلاشي براي خرده گيري بر اين رفتارهاي غيرانساني از خود نشان نميدهد و درواقع شخصيتهاي داستان را آزاد گذاشته است که هرچه ميخواهند بيپروا درمقابل چشمان خوانندة نوجوان بتصوير بکشانند؛ بعنوان نمونه در توصيف روابط عاطفي پدر و مادر تا جايي جلو ميرود که عملاً پدر خانواده ميتواند درمقابل بچه ها هر نوع تحقير و رفتار نابجايي را به مادر داشته باشد: «بابا [سر مادر] داد ميزند: مگر با بچه حرف ميزني؟ برو چراغ بيار» (همان : ١١).
Secnd Editin, Tehran: Children and Adlescents Intellectual Develpment Center.