Abstract:
زمینه و هدف: دنبال کردن یک سیر منطقی در صورت و معنا باعث ایجاد ارتباط و هماهنگی میان اجزای مختلف شعر میشود. با تحلیل عوامل بکارگرفته شده در متن میتوان الگوهایی استخراج کرد. این پژوهش ضمن مطرح کردن این موضوع که مسئلۀ انسجام معنایی در شعر فارسی از چه دوره و به چه دلیل مطرح شده است، بدنبال پاسخ به این پرسشهاست: انسجام معنایی غزلیات منزوی مرهون چه عواملی است؟ این عوامل چگونه ساختار معنایی غزل منزوی را شکل داده است؟
روش مطالعه: پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی عوامل ایجاد انسجام معنایی را در هفت مجموعۀ اشعار منزوی که شامل 460 غزل است، بررسی کرده و برای برخی رویکردهایی برشمرده است.
یافته ها: با بررسی دقیق و موشکافانۀ مولفۀ انسجام معنایی در اشعار منزوی مشخص شد که 55% از غزلیات منزوی از ساختار معنایی منسجم برخوردار است.
نتیجه گیری: اصول حاکم بر روابط موجود بین تصاویر یا عناصر تصویرساز اشعار منزوی در پنج محور تناسب واژه ها، تکرار الگو، تداعی معانی برحسب مشابهت، عنصر روایت و گستراندن یک مضمون یا تصویر بررسی و طبقه بندی شده است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Following a logical course in form and meaning causes harmony and connection between different components of poetry, which can be extracted by identifying and analyzing the factors used in the text. This study, while raising the issue of the issue of semantic coherence in Persian poetry from what period and for what reason, seeks to answer these questions: What factors owe the semantic coherence of Monzavi' lyric poems? How did these factors form the semantic structure of the Monzavi' sonnet?
METHODOLOGY: The present study, using a descriptive-analytical method, examined the factors that create semantic coherence in seven sets of Monzavi' poems, which include four hundred and sixty sonnets, which and enumerated some approaches.
FINDINGS: A careful and meticulous study of the component of semantic coherence in Monzavi' poems revealed that 55% of Monzavi' sonnets have a coherent semantic structure.
CONCLUSION: The principles governing the relationships between images or illustrative elements of Monzavi poems are examined and classified into five axes: word fit, pattern repetition, meaning association in terms of similarity, narrative element, and extension of a theme or image.
Machine summary:
اي که دريا از عطش پروردگان جوي توست چشمۀ آب حيات است –آه خضر من !- نه چشم اين که جوشان زير طاق طرفۀ ابروي توست دو گل سرخ و سفيد پنج پر، چون آفتاب وا شده بر ساقه هاي همگن بازوي توست چون گل خورشيدگردان محو ديدار تو شد که به هر سو ميروي خورشيد چشمش سوي توست صبح شد برخيز و بنشين روبروي آينه تا ببيني بهتر از خورشيد روياروي توست (تيغ و ترمه و تغزل ، منزوي: ص ٢٥٤) در هر شعر يک واژة کليدي يا هستۀ مرکزي وجود دارد که در ساختار شعر نقش اصلي را اجرا ميکند و اجزاي ديگر تصوير بر پايۀ آن شکل ميگيرند.
در محور همنشيني زبان بين گل و موي، نسيم عطرگردان و گيسو، شب بو و تن ، زلف مشکين و نافۀ آهو و به همين ترتيب عضوي از بدن معشوق و جزئي از طبيعت ازجهت شباهت يا تکميل موضوع ارتباط برقرار شده که اين ارتباطات در محور عمودي ساختار محتوايي منسجم ايجاد کرده است .
cm: Respnsible authr ) Hjjatullah mid Ali: Assistant Prfessr, Department f Persian Language and Literature, Arak Central University, Arak, Iran.
ir) Zahra Rajabi: Assistant Prfessr, Department f Persian Language and Literature, Arak Central University, Arak, Iran.