Abstract:
زمینه و هدف
میر سید محمد طباطبایی متخلص به سنجر کاشانی (۹۸۱-۱۰۲۱) از شعرای فارسیگوی سده یازدهم هجری است. دوران زندگی وی از لحاظ تاریخی مقارن با رواج سبک موسوم به هندی یا اصفهانی بود و مانند اغلب شعرای این سبک، بخشی از زندگی خود را در سرزمین هند سپری کرده و به سرایش اشعار خود در آن دیار پرداخته است. بواسطه عدم اشتهار سنجر، با وجود تحقیقات و پژوهشهای اندکی که درباره این شاعر انجام شده، کیفیت و جزییات مقام شاعری وی چندان شناخته شده نیست. سوال اصلی تحقیق حاضر این است که برجستهترین ویژگیهای سبکی و محتوایی شعر این شاعر در سطوح فکری، زبانی، لغوی و بلاغی کدامند و میزان عدول وی از خصایص عمده سبک هندی تا چه حد است؟
روش مطالعه
روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی-تحلیلی است و انجام این پژوهش ازطریق مراجعه به مراجع و مآخذ موجود و مرتبط با زندگی و احوال سنجر کاشانی و خصوصیات سبکی و محتوایی شعر او صورت گرفته است. یافتهها: سنجر در زمان حیات از شهرت و اعتبار قابل اعتنایی برخوردار بود تا بدان حد که صایب تبریزی در شعر خود از وی یاد کرده است. او شاعری مداح است و در شعر خود چندین تن از پادشاهان هند از قبیل اکبرشاه، میرزا خانی بیگ، شاهنوازخان و ابراهیم عادلشاه را ستوده است.
نتیجهگیری
باریکاندیشی و خلق مضامین نو و توجه به الفاظ محاوره به همراه استفاده فراوان از اسلوب تمثیل و پارادوکس از محوریترین خصیصههای سبک هندی شعر سنجر است. همچنین استعمال الفاظ دارای بار معنایی و رمزی خاص و نیز توجه ویژه به برخی وقایع و اشارات دینی در مدایح مذهبی را میتوان از وجوه تمایز شعر سنجر در مقایسه با شعر سایر شاعران این دوره قلمداد کرد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Mir Seyyed Mohammad Tabatabai alias Sanjar Kashani (1021-981) is one of the Persian poet poets of the 11th century AH. His life period was historically contemporaneous with the prevalence of the style known as Hindi or Isfahani, and like most poets of this style, he spent part of his life in India and composed his poems in that land. Due to Sanjar's lack of fame, despite the little research and research that has been done on this poet, the quality and details of his poetic status are not well known. The main question of the present study is what are the most prominent stylistic and content features of this poet's poetry at the intellectual, linguistic, lexical and rhetorical levels, and to what extent does he deviate from the main features of the Indian style?
METHODOLOGY: The research method in this article is descriptive-analytical method and this research has been done by referring to existing references and references related to the life and circumstances of Sanjar Kashani and the stylistic and content characteristics of his poetry.
FINDINGS: Sanjar enjoyed considerable fame and prestige during his lifetime, so much so that Saeb Tabrizi mentioned him in his poem. He is a praiseworthy poet and in his poetry he has praised several kings of India such as Akbarshah, Mirza Khani Bey, Shahnavaz Khan and Ibrahim Adel Shah.
CONCLUSION: Narrative thinking and the creation of new themes and attention to colloquial words along with the extensive use of allegory and paradox are the most central features of Sanjar's Indian style. Also, the use of words with a special semantic and symbolic load and also special attention to some religious events and allusions in religious praises can be considered as the distinguishing features of Sanjar's poetry in comparison with the poetry of other poets of this period.
Machine summary:
شايد چنـين توصـيفي از مقام مادر در ادبيات سبک هندي بينظير باشد: غمديده پير والده اي در وطن مراست انــدر محبــت مــن و يعقــوب مــادران هرگز به من خطاب نکردي به غير عمر هرگز به من خطاب نکردي بـه غيـر جـان گردم ز چهره شستي و آبم به رخ زدي باد ار به مـن وزيـدي، بـودي بـر او گـران مژگان به جاي شانه نهادي به موي من تيمـــار مـــن نکـــردي ماننـــد ديگـــران از خدمتش اگر قدمي دور ماندمي صد بنـده بـيش کـردي دنبـال مـن روان ده سال شد کنون که ندارد خبر ز من ده سال شد کنون کـه نيابـد ز مـن نشـان چشم از فراق من شده از نور بينصيب دل از جفــاي مــن شــده رنجــور و نــاتوان بعد از دعاي شاه همين است ورد او کامســـال ديـــر آمـــد از هنـــد کـــاروان خواهم به دولت تو ميسر شود مرا توفيــق پــايبوس وي امّــا در ايــن مکــان (همان : صص ٣٥٧و٣٥٨) ستايش فرزند: سنجر مثنوي بلندي با عنوان (در نصيحت فرزند) دارد که در ضمن آن ، ابتـدا فرزنـد خـود را کـه ظاهرًا (افسر) نام داشته است ميستايد و سپس او را نصيحت ميکند که در زندگي چگونه باشد: بيـــــا افســـــر اي تـــــاج ســـــنجر کــــه اول نهــــاليّ و پيشــــين ثمــــر تـــو در رشـــته ام چـــون ســـر رشـــته اي کـــه از صـــاف نيســـان مـــن کشـــته اي صـــــدف وارت اي گـــــوهر شـــــاهوار پـــــس از قرنـــــي آورده ام در کنـــــار تـــو اصـــلي دگرهـــا طفيـــل توينـــد نــه همشــير و اخــوان کــه خيــل توينــد مـــرا تربيـــت کـــردن تســـت فـــرض بـه گـردن تـرا مهـر اخـوان اسـت قـرض (همان : ص ٤٤٤) مضامين غنائي و عاشقانه توصيف جمال معشوق و جزئيات شمايل او: توصيف معشوق از مضـامين مـورد علاقـۀ سـنجر بـويژه در غزليـات اوست .