Abstract:
یکی از پژوهشهای جدّی در نوع ادبی الهینامهها، تحلیل محتوای اینگونه ادبی بر مبنای سبکشناسی لایهای در حوزههای پنجگانه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیکی است و با همین دیدگاه به مقایسه مناجاتنامه خواجه عبدالله و الهینامه علّامه حسنزاده آملی پرداختهایم. این روش تلفیقی از سبک شناسی مدرن و سنتی بر پایه اصول زبان شناسی است. هر دو اثر با درونمایه عرفانی انتخاب شدهاند و مسئله تحقیق پیگیری گفتمان دو سویه میان این دو اثر با اختلاف حدود نه قرن میباشد؛ تا از این طریق سیر و تحول الهینامهنویسی و کارکردهای هر یک از بخشهای گفتهشده، مشخص شود. با این دیدگاه ده جمله هستهای و خوشهای به همراه وابستههایشان از هر دو اثر انتخاب شده است. یافتهها حاکی از آن است که در مساله واژه ، رمزگانهای وابسته به عرفان و دین تمایز چندانی دیده نمیشود و در مقوله دستوری با وجود اختلاف نهصد ساله باز هم ساختار ادبی بر ساختار الهی نامه نویسی رواج دارد تا ساختار دوره هر نویسنده. در مقوله ادبیت متن هر دو به موسیقی توجه کرده اند و نشان میدهد که الهینامهنویسی با موسیقی رابطه تنگاتنگی دارد. البته خواجه عبدالله از این چالش صنایع لفظی برتر آمده، تمایز اصلی تنها در بخش ایدئولوژیک دیده شده است و علت آن را باید در تمایز تفکر اشعری و شیعه اثنی عشری دید که خود را در تشبیه ها و استعارههای مربوط به خداوند نشان میدهد.
Machine summary:
بررسی و مقایسۀ مناجات نامۀ خواجه عبدالله و الهینامه حسن زاده آملی بر پایۀ سبک شناسی لایه ای (ص ٩٣-٧٤) مصطفی گرجی ١، مهسا خسروی قاسمی (نویسنده مسئول ) 2 تاریخ دریافت مقاله : ١٣٩٤/٠١/٠٩ تاریخ پذیرش قطعی مقاله :١٣٩٥/٠٦/٢٥ چکیده یکی از پژوهشهای جدی در نوع ادبی الهی نامه ها، تحلیل محتوای اینگونه ادبی بر مبنای سبک شناسی لایه ای در حوزه های پنج گانه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیکی است و با همین دیدگاه به مقایسۀ مناجات نامه خواجه عبدالله و الهی نامه علامه حسن زاده آملی پرداخته ایم .
البته خواجه عبدالله از این چالش صنایع لفظی برتر آمده ، تمایز اصلی تنها در بخش ایدئولوژیک دیده شده است و علت آن را باید در تمایز تفکر اشعری و شیعه اثنی عشری دید که خود را در تشبیه ها و استعاره های مربوط به خداوند نشان میدهد.
از جنبه های رمزی واژگان نیز سود جسته است و این مطلب حاکی از آنست که نویسنده قصد تعمیم و نگاهی منشوری و چند وجهی به کلمات خود را دارد و تلاش میکند از جزمیت و قاطعیت و تکیه برایدئولوژی خاص بپرهیزد.
(٧) در همین شاهد اخیر جمله هسته ای با چند وابسته است که نحو طبیعی زبان در آن لحاظ شده از ضمیر جمع سود میجوید و این مطلب احترام بمخاطب را در متن بیشتر میکند که یاد آور سخن لیچ است آنجا که میگوید: «هر چقدر جملات غیر مستقیم تر بیان شوند در آن صورت فاصله مخاطب و گوینده حفظ شود در نتیجه بیان مودبانه تر خواهد بود.