Abstract:
شاعران و گویندگان برای ادای مقصود خود، از مضامین و اصطلاحاتی استفاده میکنند که کلام خود را در عین ایجاز، هنریتر و آهنگین بر خواننده عرضه کنند.
از جمله این اصطلاحات، استعاره هایی هستند در باره معشوق که متناسب با موقعیت،در کلام شاعر جلوه گری میکنند.
برای دستیابی به مفاهیم مورد نظر شاعر، شناختن این تعبیرها از نظر مفهوم و نقش و ساختار، ضروری مینماید. لذا برآنیم تا در این مقال در مثنویهای پنجگانه امیر خسرو دهلوی، تعبیرهای استعاری که بیانگر یار و معشوق هستند، از نظر ساختار آن ، در کلام شاعر و از جهت ویژگیهای سبکی بخصوص در سبک عراقی بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که شاعر پارسیگوی هند، با هنرمندی خاص خود ،توانسته از این عروسان سخن در به نمایش گذاشتن پرده های زیبای کلام بخوبی بهره برده،کلامی همپای نظامی از خود به یادگار گذارد.
Machine summary:
در زبان ادبی از آوردن رمز و کلمات رمزی به عنوان استعاره ،گزیـری نیسـت و شـاعر بـرای مخیل کردن کلام خود از این خصیصه کمک میگیرد، در بیتهای زیر با استفاده از تمثیـل و تلمیح به تصویر سازی میپردازد: چــو شــیرین یــاد کــرد از خــود زمــانی کشـــــید از راه شـــــیرینی زبـــــانی کــه یــارب ایــن چــه دولــت بــود مــا را کــه ابــری چــون تــو مهمــان شــد گیــا را مگــس جلــا ب شــیرین را شــود قیــد چــه شــیرینم کــه عنقــا کــرده ام صــید بــه قطــره کــی رســد دریــای پــر شــور ســـلیمان کـــی خـــزد در خانـــة مـــور کجــــا در ذره گنجــــد مهــــر روشــــن کـــه از تـــابی بـــه رقـــص آیـــد ز روزن چـــو آمـــد آفتـــاب از بیـــت معمـــور سزد گر کلبة مـا را دهـد نـور (ش -٧٢٤-٧٢٩) در نمونه های زیر از خمسة امیـر خسـرو، کلمـات و اصـطلاحاتی کـه اسـتعاره از یـار و معشوق هستند آمده که از نظر قدرت بیان و گزینش متناسب کلمه از ویژگیهـای سـبک و زبان شاعر حکایت میکند: آفتاب : استعاره از چهرة شیرین بــه شــرطی کــافکنی در کــار مــن نــور ز روی خــویش بخشــی مــزد مــزدور (ش -٤٠و١٧٣٩) بـــه گـــرد مـــن برآیـــی گاهگـــاهی نمایی آفتـاب از بعـد مـاهی پذیرفتن فرهاد کندن جوی شیر را برای شیرین و مزد کار خـود را ، دیـدن چهـرة شـیرین تعیین کردن ، با اصطلاح آفتاب بعد از ماه بیان شده است .