چکیده:
ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪن »وادی« ﺑﻪ واژهﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ ﭼﻮن دره، ﺑﻴﺎﺑﺎن، ﻣﻨﻄﻘﻪ، ﺳﺮزﻣﻴﻦ و اﺧﻴﺮا ﻣﺴﻴﻞ و در ﺑﺴﻴﺎریﻣﻮارد ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻧﻜﺮدن آن از ﺳﻮی ﻣﺘﺮﺟﻤﺎن ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪرﻏﻢ ﻃﻲﺷﺪن ﺳﺪهﻫﺎ از ارﺗﺒﺎط ﻣﻴﺎنزﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ و ﻋﺮﺑﻲ، دﻻﻟﺖ روﺷﻦ و ﻣﺸﺨﺼﻲ ﺑﺮای وادی در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ در اﺧﺘﻴﺎر ﻧﻴﺴﺖ و ﻣﺘﺮﺟﻤﺎنﺻﺮﻓﺎ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﺷﻮاﻫﺪ و ﻗﺮاﻳﻦ ﻣﺘﻦ ﻳﺎ ﺗﺠﺎرب ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺧﻮد، ﻣﻌﻨﺎی وادی را اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ آن را ﺑﻪاﺳﺘﻨﺒﺎط دﻳﮕﺮان ﻣﻲﺳﭙﺎرﻧﺪ. اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ در ﺻﺪد ﺑﺮرﺳﻲ اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ واژه ﻣﺸﺨﺼﺎ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﭼﻪﭘﺪﻳﺪه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ در ﺧﺎﺳﺘﮕﺎه ﺧﻮد ﺑﻮده اﺳﺖ و ﭼﺮا در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﻣﻌﺎدل ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺧﻮد را ﻃﻲدورهﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ آورد. ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺧﻮردن اﻗﻠﻴﻢ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻲ ﺑﺎ زﻳﺴﺖ ﺑﺸﺮی در ﻗﺎﻟﺐﻛﻮچﻧﺸﻴﻨﻲ، ﺑﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ اﻳﻦ واژه ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ ﭼﻮن ﻣﻨﺒﻊ آب، ﭘﻮﺷﺶ ﮔﻴﺎﻫﻲ، ﭘﻮﺷﺶﺟﺎﻧﻮری، اﻗﺎﻣﺖﮔﺎه ﺑﺸﺮی و ﺟﺎده ﺷﺒﻜﻪ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ آن را ﺷﻜﻞ دادهاﻧﺪ؛ وﻟﻲ در اﻳﺮان ﻛﻪ ﻛﻮچﻧﺸﻴﻨﻲ درﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻲ ﻛﻤﺘﺮ روی داده اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ اﻫﻤﻴﺖ ﺣﻴﺎﺗﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ و از اﻳﻦ رو ﺑﺮای آن واژهایوﺿﻊ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ »وادی« ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻔﻬﻮم ﺧﻮد ﺑﻠﻜﻪ ﺷﺒﻜﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﭘﻴﺮاﻣﻮﻧﻲ ﺧﻮد را ﻧﻴﺰ در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ از دﺳﺖ داده و ﺷﺒﻜﻪای از ﻣﻌﺎﻧﻲ دﻳﮕﺮ را ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺧﻮد اﻳﺠﺎد ﻛﺮده اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
"1 از ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮو ﻗﺒﺎدﻳﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻲ ﻣﺘﻌﺪدی را در ﺟﺰﻳﺮة اﻟﻌﺮب ﭘﻴﻤﻮده و از ﻧﺰدﻳﻚ آﻧﻬﺎ را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮده ﺑﻮد، اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲرﻓﺖ در ﺳﻔﺮﻧﺎﻣﻪ ﻓﺎرﺳﻲ ﺧﻮد ﺑﻪ وادی و ﻣﻌﻨﺎی آن اﺷﺎره ﻛﺮده و از وادیﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در ﺳﻔﺮش از آنﺟﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮده، ﻧﺎﻣﻲ ﺑﺒﺮد، وﻟﻲ ﮔﻮﻳﺎ اﻳﻦ واژه ﺑﺮای او ﻧﻴﺰ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ و ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ.
21/ ﺗﺎرﻳﺦ و ﺗﻤﺪن اﺳﻼﻣﻲ، ﺳﺎل ﻧﻬﻢ، ﺷﻤﺎره ﻫﻔﺪﻫﻢ، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 2931 ﭘﻮﺷﺶ ﮔﻴﺎﻫﻲ ﺟﺮﻳﺎن آب در وادی ﺑﻪﻃﻮر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻣﻮﺟﺐ روﻳﺶ ﺑﻮﺗﻪ و ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﭘﻮﺷﺶ ﮔﻴﺎﻫﻲ در وادی و ﭘﻴﺮاﻣﻮن آن ﻣﻲﺷﻮد، از اﻳﻦ رو وﺟﻮد ﻣﻴﺰاﻧﻲ از ﺳﺮﺳﺒﺰی در ﻫﺮ وادی دور از اﻧﺘﻈﺎر ﻧﻴﺴﺖ.
ﻧﻜﺘﻪ در ﺧﻮر ذﻛﺮ اﻳﻦﻛﻪ ﻧﺎم »وادی ﺑﻴﺸﻪ« ﺑﺮای آن ﻣﻨﻄﻘﻪ از ﺟﺰﻳﺮة اﻟﻌﺮب، ﺣﻜﺎﻳﺖ از ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻓﺎرﺳﻲ زﺑﺎن در 9 آن ﻧﺎﺣﻴﻪ دارد و ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﺎرﻳﺦ ﮔﺰارش، اﻳﻦ ﺣﻀﻮر ﭘﻴﺶ از ﻗﺮن ﭼﻬﺎرم ﻫﺠﺮی ﺑﻮده اﺳﺖ.
61/ ﺗﺎرﻳﺦ و ﺗﻤﺪن اﺳﻼﻣﻲ، ﺳﺎل ﻧﻬﻢ، ﺷﻤﺎره ﻫﻔﺪﻫﻢ، ﺑﻬﺎر و ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن 2931 1 در ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﻃﺎﺋﻒ ﻧﻴﺰ وادی ﺳﺮﺳﺒﺰی ﺑﻪ ﻧﺎم ﺣﻨﻴﻦ وﺟﻮد داﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﻜﻦ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻫﻮازن ﺑﻮد.
ﺗﻔﺎوت ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎی زﻳﺴﺘﻲ ﺟﺰﻳﺮة اﻟﻌﺮب ﺑﺎ اﻳﺮان و ﺑﻴﺎﺑﺎنﻧﺸﻴﻦ ﻧﺒﻮدن ﻛﻮچﻧﺸﻴﻨﺎن اﻳﺮاﻧﻲ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه ﺗﺎ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﻃﺒﻴﻌﻲ در روﻧﺪ ﺣﻴﺎت در اﻳﺮان اﻫﻤﻴﺖ ﭼﻨﺪاﻧﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ واژهای ﺑﺮای آن وﺿﻊ ﻧﺸﻮد و ﻣﻌﺎدلﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﭼﻮن ﺧﺸﻚرود، رودﻛﺪه، آبراه، رودﺧﺎﻧﻪ و ﮔﺬرآب ﻣﺘﺪاول ﻧﮕﺮدد ﺗﺎ ﭼﻪ رﺳﺪ ﺑﻪ اﻧﺘﻘﺎل ﺷﺒﻜﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ وادی ﺑﻪ زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﻲ."