چکیده:
کلام الهی، یکی از مباحث بسیار گسترده در علم کلام اسلامی است که در قرون اولیه اسلامی، منازعات و مجادلات فراوانی در پی داشت. در آن دوران، علما و دانشمندان، نظریه های گوناگونی در باب کلام الهی ارائه می دادند. حشویه، جهمیه، اهل حدیث، معتزله و اشاعره هر یک فراخور برداشت ها و براهین خود، نظری ویژه در مورد کلام الهی داشتند. اهل حدیث که خود دو دسته بودند، هر دسته به وجهی کلام الهی را قدیم می دانستند و معتزله آن را حادث. اشاعره کلام الهی را نفسی و لفظی گفتند و کلام نفسی را قدیم و لفظی را حادث نامیدند. در این میان برخی از شخصیت های معتزلی و اشاعره نظریات دیگری نیز داشتند. به هر صورت بنا به روایتی، ماجرای خلق قرآن و کلام الهی، وجه تسمیه علم کلام شد و از آن پس، علم اصول عقاید و توحید و یا فقه الاکبر را کلام نامیدند. حکیم سنایی غزنوی(529- 467 هـ) از شاعران، عارفان و متکلمانی است که اندیشه های کلامی خود را در اشعار خویش، بویژه حدیقه الحقیقه به وضوح نشان داده و اگر چه زبان شعر و هنر را به کار برده، اما به نظریات او در باب کلام الهی می توان پی برد. در این مقاله ضمن برشمردن آراء و نظریه های گوناگون کلامی، منظومه فکری سنایی بویژه در حدیقه الحقیقه مورد بررسی قرار می گیرد و به این نتیجه می رسد که سنایی به قدیم بودن قرآن اعتقاد دارد و اگرچه دارای دیدگاه مستقلی است اما در مورد قرآن با اشاعره همداستان است.
Quran، the divine word، is one of the basic and outstanding subjects in Islamic scholastic philosophy.It has encountered lots of disputes in early Islamic centuries. In those times philosophers and scholars، put forward different theses on the divine word. Hashvies، Jahmies، Traditionalists، Rationalists، and philosophers of Islam، each in proportion of their own reasoning، considered the divine word from a special viewpoint. Traditionists، divided in two groups، viewed the divine word as eternal. While Rationalistic took it as creatable. Asharites saw the Divine Speech as evil-promting self and verbally and viewed soliloquy as eternal، verbal as creatable. Meanwhile، some rationalists and Asharites have had other insights. However، according to a text، how the Quran was created. is close to philosophical theology. Since then، Dogmatic theology، Divine unity or the greatest Jurisprudence، became philosophical theology. Hakim Sanaee Gaznavi; (467- 529H) is one of poets، theosophers and theologians who has clearly، specially in Hadgat-ol-Hadige، showed his philosophical theological thinking. Through his poems، a Although he has used the language of art، one can find his opinion in this regard. The writer of the essay، while enumerating various ideas about philosophical theology، has tried to find Sanaee’s thoughts and insights on the Divine speech using his Hadigat-ol-Hadige.
خلاصه ماشینی:
"در حالی که اگر دید باطن بین داشته باشد و با این نگرش به تلاوت قرآن بپردازد،به بطن و مغز قرآن پی خواهد برد: حس چه بیند مگر که صورت نغز#مغز داند که چیست آن را مغز صورت سورتش همی خوانی#صفت سیرتش نمیدانی (سنایی،1374،ص 174) چون نباشد ز محرمان بنهفت#سر قرآن،زبان چه داند گفت کس بشناخت جز به دیدهی جان#حرف پیمای را ز قرآن خوان (همانجا) و محرمان میتوانند آن سوی کلمات و عبارات و حروف قرآن را دریابند: حرف را زان نقاب خود کردست#که ز نامحرمی تو در پردهست تو همان دیدهای ز سورت آن#کاهل صورت ز صورت سلطان (همانجا) او در جای دیگر و در اثبات اعجاز قرآن،اشاره به معنی و باطن قرآن میکند و میگوید:قرآن همچون دریایی است که باید به ژرفای آن فرورفت و اگر فقط ظاهر قرآن در نظر گرفته شود،چیزی غیر از کف عاید کسی نخواهد شد.
و یا همچون صدفی است که ارزشش به دری است که در درون آن است: ای ز دریا فه کف،کف آورده#وز ملک صورت صف آورده مغز و در زان به دست ناوردی#که به گرد صدف همی گردی زین صدفهای تیره دست بردار#در صافی ز قعر بحر در آر گوهر بیصدف درون دل است#صدف بیگهر درون گل است قیمت در نه از صدف باشد#تیر را قیمت از هدف باشد آنکه داند به دیده فهر از قعر#بنشناسد ز در دریا بعر (همان،ص 177) او در ابیات زیر هم به کسانی که بیشتر به الفاظ و عبارات فصیح قرآن توجه میکنند و اعجاز قرآن را به جنبۀ صوری آن مربوط میدانند،طعنه میزند و به آنان هشدار میدهد که اهمیت قرآن به سبب عناصر بلاغی و صرفی و نحوی نیست: راه دین صنعت و عبارت نیست#نحو و تصریف و استعارت نیست این صفات از کلام حق دور است#ضمن قرآن چو در منشور است تو در این بادیهی پر از بیداد#غمز را مغز خوانده شرمت باد ناگهی باشد ای مسلمانان#که شود سوی آسمان قرآن (سنایی،1374،ص 184) اگرچه سنایی در جاهای دیگر به مسألۀ کلام نفسی و لفظی میپردازد اما به نظر میرسد تلویحا در ابیات پیشین به این مسأله نیز اذعان داشته است."