چکیده:
انوری از شاعران بزرگ ایرانی است که شعر او هم بر شاعران همدوره او و هم بر شاعران پس از او تاثیر داشته است. دیوان او تا امروز چندین بار در ایران و هند به چاپ رسیده است که از میان آن ها دو تصحیح که در ایران انجام شده از اقبال عمومی برخوردار شده است. در ایران ابتدا سعید نفیسی به جمع آوری اشعار انوری پرداخت و پس از او محمد تقی مدرس رضوی دیوان انوری را تصحیح کرد. در این جستار به معرفی نسخه ای کهن از دیوان انوری که در کتابخانه مجلس موجود است، پرداخته و بر ضرورت تصحیح انتقادی دیوان انوری تاکید کرده ایم. هیچ یک از دو مصحح محترم از این نسخه استفاده نکرده اند. این نسخه که در سال 680 هجری قمری کتابت شده است، حاوی دو غزل، 5 قطعه و 84 رباعی نویافته از انوری است که در چاپ های پیش از این در دیوان انوری وارد نشدهاند.
Anvari is a great Iranian poet whose poetry has influenced both his contemporary and subsequent poets. His divan has been published several times in Iran and India. The two recensions made in Iran have received widespread public acceptance. It was first Saeed Nafisi who gathered Anvari’s poems and later Mohammad Taghi Modarres Razavi corrected his divan. However، both editions reveal some errors so much so that a more comprehensive and meticulous recension seems to be inevitable. While emphasizing the necessity of a critical correction of Anvari’s divan، the present study also introduces an old copy dating back to 680 A.H. which was found in the library of Iranian Consultative Assembly. This copy، ignored by the two mentioned scholars، includes two qazals، 6 qit’ehs and 84 newly-found ruba''is which were missing from the previous editions of Anvari’s divan.
خلاصه ماشینی:
"قطعه های نویافتـه نیـز در بـین رباعیات آمده است که به جهت پرهیز از اطناب تنها شمارة صفحة مورد نظر و شعر نویافته ذکر خواهد شد: ١ ) صفحة ٣٢٠: گـــر مقصـــر شـــدم ز خـــدمت تـــو بــد مکــن بــر رهــی گمــانی خــویش بهتـــرین خـــدمتی ز مـــن آن اســـت بــــاز دارم ز تــــو گرانــــی خــــویش این قطعه در دو تصحیح مدرس رضوی و مظاهر مصفا در دیوان سنایی به شکل زیر آمده است : گــر مقصــر شـــدم بــه خــدمت تـــو بــد مکــن بــر رهــی کمــانی خــویش بهتــرین خــدمت اســت آن کــه رهــی دور دارد ز تـــــو گرانـــــی خـــــویش ( سنایی ، ١٣٣٦: ٧٠٩ ؛ سنایی ، ١٣٤١: ١٠٧٦) ٢ ) صفحة ٣٢٠: شـــرابم مـــده بـــی حریـــف ظریـــف کــه بــی آســمان کــس ندیــد آفتــاب نخســتین رفیــق اســت و آن گــه طریــق از اول حریــف اســت و آن گــه شــراب ٣ ) صفحة ٣٢١: سرفرازا گرچه خدمت کرده ام در صدر تـو آمدستم تا بـر آن خیـری دگـر افـزون کـنم بــا تفکــر در جنــاب عــالی تــو مانــده ام باز گردم یا درآیم چیست فرمان چـون کـنم ٤ ) صفحة ٣٢٢: بـــه حکـــم امتحـــان کـــردم ســـوالی ز هنـــــدو زاده ای یـــــک هندوانـــــه نــداد و گفــتمش رســم ســخا نیســت چنیــــنم گفــــت رســــم هندوانــــه ٥ ) صفحة ٣٢٢: بـــه طبـــع انـــدرون شـــعر دارم بســـی بـــه هنگـــام گفـــتن زبـــان فصـــیح نــــه معشــــوق دارم ســــزای غــــزل نــــه ممــــدوح دارم ســــزای مــــدیح در این قسمت نیز برای پرهیـز از اطنـاب ، ٨٤ ربـاعی نویافتـه از انـوری در نسـخة مجلـس ، بـدون توضیحات و تنها با ارائة یک تصویر از صفحة رباعیات در پی می آید: / ١ ) صفحة ٣٢٣: یــاری کــه الــف بــاز ندانــد ز شــتر بــی شــک شــبه بگزینــد و بگــذارد در شـک نیسـت اگـر سرکشـد از مـردم حـر زیرا که همه خراب [می ] خواهد [و] مـر(٧) ٢ ) صفحة ٣٢٢: مــن مــرد مصــاف و حملــه و رزم نــیم جــز درخــور مجلــس مــی و بــزم نــیم قصــه چــه کــنم ســخن چــرا آرایــم مــی دان بــه یقــین کــه مــرد خــوارزم نــیم ٣ ) صفحة ٣٢٢: اسرار فلک جـز بـه فلـک محکـم نیسـت وز چرخ نصـیب عـاقلان جـز غـم نیسـت گوزینــه و لوزینــه خــران را کــم نیســت وان جو که خران خورند مـا را هـم نیسـت ٤ ) صفحة ٣٢٣: بــا مــردم ایــن زمانــه آن بــه کــه ز بــن ای دل نه نشست داری ای جان نـه سـخن از بهـــر یکـــی دوســـت نوسردســـتی بر بـاد دهنـد عهـد دو صـد دوسـت کهـن ٥ ) صفحة ٣٢٣: هزل تا کـی تـو زنـی بـه ریـش شـوهر خنـده ای ..."