چکیده:
همای چهرزاد به روایت حماسه ملی نخستین پادشاـ زن ایرانی است که سرگذشتش آمیزه ای از افسانه، حماسه و تاریخ است. او دختر،همسر و جانشین بهمن اردشیر، پسر اسفندیار و پادشاه ایران بود. حضور همای در نقش پادشاهی و رهبری سیاسی کشور، حضوری غیر متعارف و چالش برانگیز بود. تکثر و اختلاف روایات در مورد او چون ضبط 8 نام متفاوت، هویت یکسان پدر و همسر، رها کردن فرزند در رودخانه، یافتن فرزند، اختلاف در پادشاهی و مدت سلطنت و حتی ساختگی بودن شخصیت و پادشاهی او، موضوعی قابل بحث در حماسه، تاریخ و مطالعات زنان ایران است. از این رو در این جستار عامل این پراکندگی آرا و اطلاعات ریشه یابی و با خوانشی نو نقش جنسیتی همای و نگرش و واکنش سنتی جامعه به این تغییر نقش بیان شده است. در این تحلیل به این نتیجه رسیده ایم که موقعیت اجتماعی همای به عنوان زن ـ پادشا سبب تکثر روایات و رویدادهای زندگی او شده است.
According to the tradition and Ferdowsi’s Shāhnāma، the well-known Iranian national epic، Homay Chehrzad is the first Iranian sovereign queen of the Keyanid origin. Her life was an amalgamation of ancient Iranian myth، epic and history. She was the daughter، wife and successor to the throne of Bahman Ardeshir، son of Esfandiyār. The sovereignty of Homay was not expected by the society. Therefore، the unusual supremacy of a woman and her adopting the responsibility of the traditionally masculine office was a controversial and challenging experience. This might be the underlying reason behind the varying accounts and details associated with Homay: the eight names ascribed to her، the same identity of her father and husband، abandoning her child secretly in the river، her strange story of finding her son Darāb and different reports regarding her reign، many of which have been the subjects of hot debates in historical، feminist and epic fields. The aim of this article is to analyze various hypotheses regarding Homay’s private life and her reign within the framework of Feminist criticism. The study also intends to answer this question: Has Homey’s social status as a female sovereign caused diversity of narratives and alteration of her life events?
خلاصه ماشینی:
"در شاهنامه ذیل پادشاهی بهمن اسفندیار آمده است : پسـر بـد مـراورایکـی همچـوشـیر کــه ساســان همــی خوانــدی اردشــیر دگــر دختــری داشــت نــامش همــای هنرمنـــد و بـــا دانـــش و نیـــک رای همــــی خواندنــــدی ورا چهــــرزاد ز گیتـــی بـــه دیـــدار او بـــود شـــاد پــــدر در پــــذیرفتش از نیکــــویی بر آن دیـن کـه خـوانی همـی پهلـوی همــــای دل افــــروز تابنــــده مــــاه چنــان بــد کــه آبســتن آمــد ز شــاه چــو از درد، شــاه انــدر آمــد ز پــای بفرمـــود تـــا پـــیش او شـــدهمای بزرگــان و نیــک اختــران را بخوانــد بــه تخــت گرانمایگــان بــر نشــاند چنین گفـت کـاین پـاک تـن چهـرزاد بــه گیتــی فــراوان نبودســت شــاد ســپردم بــدوتــاج وتخــت بلنــد همــان لشــکر و گــنج بــا ارجمنــد ولــی عهــد مــن او بــود در جهــان هــم آن کــس کــزو زایــد انــدر نهــان اگــر دختــر آیــد بــرش گــر پســر ورا باشــد ایــن تــاج و تخــت پــدر چو ساسان شنید این سخن خیـره شـد ز گفتــار بهمــن دلــش تیــره شــد بــه دو روز و دو شــب بســان پلنــگ ز ایـران بـه مـرزی دگـر شـد ز ننـگ فردوسی ١٩٦٧: ٣٥١/٦-٣٥٢ و ذیل پادشاهی همای چهرزاد ٣٢ سال بود، می فرماید: بـــه بیمـــاری انـــدربمـــرداردشـــیر همــی بــود بــی کــار تــاج و ســریر همــای آمــد و تــاج بــر ســر نهــاد یکـــی راه و آیـــین دیگـــر نهـــاد همان : ٦ / ٣٥٤ چنانکه در منابع پیشین آمد در نام همای ، دورة سلطنت ، نـام پـدر، چگـونگی نگهـداری از فرزند و یافتن فرزند اختلاف روایت وجود دارد، اما در یک مورد اختلاف نظری وجود نـدارد و آن هم شیوة مملکت داری اوست که با تحسین تاریخ نویسان همراه بوده است ."