چکیده:
یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی و بهویژه جامعهشناسی، نابرابریهای اجتماعی است که همواره ذهن نویسندگان و نظریهپردازان را به خود مشغول داشته است. این نویسندگان و نظریهپردازان (به ویژه در دو سده گذشته) کوشیدهاند این پدیده را به کمک دو مفهوم «طبقه اجتماعی» و «قشر اجتماعی»، بررسی و تبیین کنند. این درحالی است که قدرت و قابلیت تبیین این دو مفهوم برای بررسی پدیده نابرابریها محدود است. اما از آنجا که نابرابری اجتماعی در جامعه، پدیدهای است که بر بنیاد و بستر تقسیم کار اجتماعی شکل میگیرد، بنابراین برای بررسی نابرابریهای اجتماعی در چهارچوب ساختار سازمانی جامعه، ضروری است که تقسیم کار اجتماعی نیز بررسی شود. چرا که تقسیم کار، اگرچه از یک سو، موجب وابستگی متقابل اعضای جامعه به یکدیگر میشود، اما از سوی دیگر، عاملی است که اعضای جامعه را از یکدیگر جدا و متمایز ساخته و در سلسله مراتبی از موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گوناگون قرار میدهد. بر این پایه، نابرابری اجتماعی در جامعه، پیش از آنکه پدیدهای سیاسی باشد و از متغیر قدرت و میزان دسترسی به منابع آن تاثیر بپذیرد، یا با عنوان پدیدهای اقتصادی از متغیرهای مالکیت، ثروت و درآمد پیروی کند و یا پدیدهای فرهنگی تلقی شود که میبایستی از متغیرهایی چون مذهب و قومیت تاثیر بپذیرد، پدیدهای است که بر بستر تقسیم کار اجتماعی در جامعه شکل میگیرد و میتواند پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم داشته باشد. جامعة امروز یا «جامعه-بازار» بر بستر تقسیم کار، سلسله مراتبی از موقعیتهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، از برترین تا پستترین، از اثرگذارترین تا کماثرترین، از مهمترین تا کم اهمیتترین... موقعیتها را پدید میآورد و با سازوکار «رقابت»، جمعیت فعال خود را در این موقعیتها «توزیع» میکند.
One of the most important discussions in sociology is that concerning social inequalities. Over the last two centuries, sociologists have attempted to explain this problem with reference to the following concepts - ‘social class’ and ‘social stratum’. However, these concepts do not have the necessary capacity to explain social inequalities accurately. This is because social inequalities are rooted in the division of labour, before they result from political and economic power differentials etc. The division of labour has the effect of differentiating social positions and social situation within society and creates a hierarchy among these. This means that social inequalities are, primarily, the consequences of this division of labour. In this way, competition in a market economy society is a mechanism for the distribution of workers between these social situations and positions.