چکیده:
تاثیر قرآن بر اشعار حافظ از زوایای مختلف از قبیل اقتباس الفاظ و مضامین، شبیه سازی ساختار و اسلوب های بیانی، بدیهی به نظر می رسد. بهره مندی حافظ از کلام بی همتا و آسمانی قرآن، به صورت پنهان و ناشناخته، رمزآلود و تاویل بردار و ایهام آور و چند کاربردی، سخن وی را در میان سخنان بشری، رنگی هنری بخشیده است. به نظر می رسد داستان موسی و عبد (خضر) در سوره کهف، الگو و مبنای حافظ در سرایش غزل پنجم دیوان (دل می رود...)، قرار گرفته است و حافظ آگاهانه و با هنرمندی تمام عیار خود، طرح، نقشه، مواد و مصالح اولیه این غزل را از داستان مذکور گرفته و با ساختاری شعری و هنری در پی بیان معانی مختلف بر آمده و داستان مذکور را به زبان شعرفارسی بازآفرینی کرده است. حضور واژه ها، عناصر، رمزها و نشانه های متعدد در متن غزل مذکور ـ در کنار ظرفیت پذیرش تعابیر و دریافت های متداول حافظ شناسان ـ ما را به داستان موسی و عبد در قرآن کریم رهنمون می کند. آشکارشدن راز پنهان، کشتی شکسته، دیدار آشنا، درویش بی نوا، کوشش در راه عیش، به خود نپوشیدن، به می آلودن، عذرخواهی، هات و...، بی واسطه و باواسطه، نمادها، نشانه ها و روابطی است که نویسندگان در این مقاله، در صدد تطبیق آنها بر فضا، ساختار و مضامین آیات 62 تا 82 سوره کهف می باشند
It is obvious that Hafez poetry is completely affected by the Quran in its words، expressions، phrases، structure and style. This has made his word symbolic، ambiguous، multilayer in content، and artistic. His fifth sonnet has been inspired by the story of Moses and Abd (Khedhr) in the Quran. He must have consciously and skillfully got use of the plot of the story and combined it with the elements of Persian poetry. Key words and phrases making the reader of the sonnet associate them with the verses from the Quran including ‘unveiling the mystery’، ‘wrecked ship’، ‘visiting the familiar one’، ‘the man of poverty’، ‘struggle for joy and pleasure’، ‘getting addict by wine’، and begging apology’ directly or indirectly are the signs and symbols whose compatibility with the content of the verses 62 and 82 in the Surah of Kahf (cave) the author tries to examine.
خلاصه ماشینی:
بنابراین با توجه به مطالب پیش گفته مبنی بر اینکه بینامتنی رابطه ای است که بین یک متن و کلیه متون پیش از آن مطـرح مـی شـود (١٢) ، شعر حافظ هم باید در بطن این متون قرار گیرد تا شناخته شود (آشوری، ١٣٧٩: ٣٦ و ٦٩ـ ٧١) و بدون شک حافظ از دیگر متون و شعرا و ادبای قبل خود ماننـد سـعدی و نظـامی تأثر پذیرفته است (خرمشاهی، ١٣٨٣: ٢٠٣ـ و ٢١٠ـ ٢٢٤) ذکر این نکته نیز لازم است که بـا توجه به تأویل و تفسیرپذیری شعر حافظ (١٣)، تطبیق ابیات یک غزل بر آیـات معینـی از قرآن کریم ، منافات چندانی با دیگر معانی ابیات که تاکنون از سوی شارحان ارائـه شـده است ندارد زیرا برخی از ابیات حافظ دومعنایی یا چند معنایی است (شمیسـا، ١٣٨٨: ١٥ـ ١٧) به عبارت دیگر برخی واژه ها و عبـارات دارای ایهـام هسـتند و اساسـا ایهـام یکـی از ویژگیها و خصیصۀ اصلی سـبک حـافظ اسـت (مرتضـوی: ١٩٣ بـه نقـل از هـروی، ١٣٨٦: ١/ چهارده ) دکتر شمیسا در این خصوص چنین می گوید: «در ایهـام کـه روش اوسـت (روش حافظ ) باید اول معنای دور و غریب را لحاظ کـرد و سـپس معنـای نزدیـک را» (شمیسـا، ١٣٨٨: ٩٦) بنابراین می توان معانی دیگر را نیز در کنار ایـن معنـا و ایـن خـوانش جدیـد حفظ کرد و حتی یک بیت از حافظ می تواند به متون مختلف و متعـددی اشـاره داشـته باشد.