چکیده:
دو حماسه ی بزرگ ادبیات جهان یعنی حماسه ی هومری که شامل ایلیاد و اودیسه است و حماسه ی فردوسی یعنی شاهنامه، دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیاری است که با توجه به اهمیت شخصیت پردازی در حماسه، مقاله ی حاضر به نقد این دو حماسه از نظر شخصیت پردازی اختصاص دارد. در بخش اول به شیوه ی رفتار اجتماعی پهلوانان در دو حماسه که شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارند ، پرداخته شده است. اهمیت و تاثیر شخصیت خدایان در حماسه ی یونانی و از طرفی وجود کاملا متفاوت خدا در شاهنامه، بخش دوم را به خود اختصاص داده است. و در بخش سوم اهمیت و نقش کلیدی زن در حماسه یونانی و از سوی دیگر نقش منفعل و کمرنگ زنان در شاهنامه، مطرح شده است. بخش چهارم را بررسی شخصیت کودک در دو حماسه تشکیل داده است و در پنجمین بخش نقش خنیاگران و سرودخوانان دوره گرد در روند حوادث و رویدادهای این دو اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"گردآفرید تنها زن جنگجو و دلاور حماسه نیز فقط به این خاطر بوجود آمده است کهآن حرف بزرگ و مورد علاقۀ فردوسی را از زیر زبان سهراب بیرون بکشد و دلاور جوان بادیدن این زن با خود بگوید: {Sشگفت آمدش گفت از ایران سپاه#چنین دختر آید به آوردگاه#سواران جنگی به روز نبرد#همانا بابر اندر آرند گردS}(شاهنامه-سهراب-ابیات 229 و 230) و در نهایت گردآفرید شمشیر بران غرور ایرانی را از غلاف زبان خود بیرون بکشد وآخرین ضربه را بر پیکرۀ طمع دشمنان به سرزمین و ناموس ایران زمین وارد کند و با صدایبلند فریاد بکشد: {Sکه ترکان ز ایران نیابند جفتS}(شاهنامه-سهراب-بیت 259) &%01703JTAG017G% حماسه میشوند و آن هم به دنیا آوردن پهلوانان جدید است.
گردآفرید تنها زن جنگجو و دلاور حماسه نیز فقط به این خاطر بوجود آمده است کهآن حرف بزرگ و مورد علاقۀ فردوسی را از زیر زبان سهراب بیرون بکشد و دلاور جوان بادیدن این زن با خود بگوید: {Sشگفت آمدش گفت از ایران سپاه#چنین دختر آید به آوردگاه#سواران جنگی به روز نبرد#همانا بابر اندر آرند گردS}(شاهنامه-سهراب-ابیات 229 و 230) و در نهایت گردآفرید شمشیر بران غرور ایرانی را از غلاف زبان خود بیرون بکشد وآخرین ضربه را بر پیکرۀ طمع دشمنان به سرزمین و ناموس ایران زمین وارد کند و با صدایبلند فریاد بکشد: {Sکه ترکان ز ایران نیابند جفتS}(شاهنامه-سهراب-بیت 259) &%01703JTAG017G% و این زن نیز پس از آنکه نقش کوتاه خود را بازی میکند به یکباره از داستان رستم وسهراب ناپدید میگردد."