چکیده:
در مقاله حاضر، ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشته دانشگاهی مستقل بررسی و تحلیل شده است. درواقع، ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی و جغرافیایی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهره انسانی آن در کلیه فرهنگها یکسان است. البته نویسنده مقاله بین «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» تمییز قائل می شود و معتقد است که در ادبیات جهان، برخلاف ادبیات تطبیقی، به ارتباطات و تاثیر و تاثرات ادبی می پردازند و آثار ادبی را ب هصورت منفرد بررسی و مطالعه می کنند. نویسنده ، با علم به اینکه تعریف واحدی از این رشته وجود ندارد، می کوشد تعریف های متفاوت ادبیات تطبیقی را از دیدگاه مکتبهای مختلف آن تبیین و تحلیل کند. آنچه که پژوهشگران ادبیات تطبیقی باید بدان توجه کنند، این است که هدف ادبیات تطبیقی، «مقایسه» نیست ، بلکه شناخت ادبیات به عنوان یک کلیت است که اجزای آن ، یعنی ادبیاتهای ملی، انداموار با یکدیگر مرتبط هستند. نویسنده بر این اعتقاد است که ادبیات تطبیقی، فلسفه و نظریه جدیدی در مطالعات ادبی است که هرگونه خود بزرگ بینی فرهنگی را نفی می کند و تلاش دارد با فراهم آوردن زمینه شناخت دیگر، پیام آور صلح و دوستی میان ملل و فرهنگ های مختلف باشد.
The comparative literature has been surveyed as a university course in the present article. Indeed the comparative literature is a kind of worldview which goes beyond the national، lingual and geographical boards. The author also differentiates the world literature and the com-parative literature and believes that the world literature does not deal with the effects and affects and studies the literary works individually despite of the comparative literature. The author – knowing that – there is not a single definition of this course، tries to express and analyze different definitions of compara-tive literature. The researchers should notice that the comparative lit-erature’s goal is not to compare but to recognize the literati in general which the details – national literature – are interrelated. The author of the present article believes that the comparative literature is philosophy and a new theory in studying the literature.
خلاصه ماشینی:
"erutaretiL eht gnirapmoC &%00805JTAG008G% تلفیقی در مطالعات ادبی محدودۀ ادبیات ملی تعیین میشود:از یک طرف،ادبیات ملی، آثاری را دربرمیگیرد که به رمزگان زیبایی شناسی همسانی تعلق دارند و در نتیجه،به زبان واحدی نوشته میشوند.
بررسی گسترش رمان مکاتبهای1 در قرن هجدهم انگلستان،امری است کاملا پذیرفتنی؛همان طور که میتوان موضوع را وسعت بخشید و به ادبیات فرانسه،آلمان و سایر ملل و بهطور،خلاصه،به تمامی روشهایی که در آنها به درک کلی ادبی توجه میشود-مانند بررسی ارتباطات و تأثیرات ادبی، نهضتها و جریانها،انواع ادبی،مضامین و بن مایهها-و در مطالعۀ ادبیات ملی یا بخشی از آن رایج و معمول است،تسری داد.
امریکاییها از آنجا که به«عمق مسائل»1توجه ندارند،عملکرد زیبایی شناختی مبهمی دارند،و به عنوان یک ملت هنوز در تلاش هستند هویت و سنتی برای خود بیابند،و از متزلزل ساختن ادبیاتهای ملی لذت میبرند؛و روسها به خاطر دگماتیسم خاص خودشان با مخالفت روبهرو میشوند،حال هر قدر این مسلک روسها حقایقی را هم دربرداشته باشد،باز هم با شک و تردید روبهرو میشود،چرا که طعم ایدئولوژی دارد:رئالیسم سوسیالیستی با رأی اکثریت حق شناخته شده و در خدمت منافع حزب است.
susageP:kroY weN dna دو فصل دیگر از این کتاب،که درس نامۀ رشتۀ ادبیات تطبیقی در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا است،در همین فصلنامه(سال اول،شمارۀ 3،پاییز 1386؛و سال دوم،شمارۀ 5،بهار 1387)چاپ شده است.
p,evitcepsreP dna dohteM:erutaretiL آلدریج مطلب را خلاصه کرده و گفته است:«ادبیات تطبیقی عبارت است از مطالعۀ پدیدهای ادبی آنگاه که از منظر بیش از یک ادبیات ملی بدان نگریسته شود،یا در ارتباط با یک یا چند حوزۀ روشنفکری دیگر مورد بررسی قرار گیرد»."