چکیده:
ملاصدرا در مسئله اسما و صفات الهی با تکیه بر قواعدی همچون اصالت وجود و قاعده بسیط الحقیقه، اتصاف ذات خداوند به همه صفات کمالی را اثبات کرده و کثرت مفهومی اسما و صفات را همچون کثرت ماهیات، اعتباری و غیرمخل به وحدت و بساطت خدا می داند. عرفا نیز معتقد به عینیت ذات و صفات بوده و اسمای زائد بر ذات الهی را نفی می کنند. اما از سویی دیگر ظهور اسما و صفات را در مراتب تعینات حق تعالی و مادون مرتبه ذات می دانند؛ به گونه ای که مقام ذات از دیدگاه آنها غیرقابل شناخت و خالی از هر اسم و صفتی است. در نگاه نخست جمع بین عینیت ذات و صفات و نفی اسما و صفات از مقام ذات متناقض و غیرقابل جمع به نظر می رسد. در این مقاله سعی شده با جمع بین این دو سخن، تبیین صحیحی از دیدگاه عرفا درباره رابطه ذات و صفات ارائه گردد. پس از آن مقایسه ای بین دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان در این مسئله انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"/> ابوالحسن اشعري نيز صفات حقيقي و اوصاف كمالي حقتعالي را زائد بر ذات او دانسته و معتقد به قدم اين صفات شده است، ولي براي رهايي از اشكال تعدد قدما در مورد آنها، اطلاق هيچ يك از دو تعبير عين ذات يا غير ذات را روا نشمرده است.
"/> نيز نظريه اتحاد مصداقي و تغاير مفهومي را پذيرفتهاند ولي از متأخرين کساني همچون ملارجبعلي تبريزي و قاضي سعيد قمي منكر صفات خداوند بودهاند<EndNote No="266" Text=" جلالالدين آشتياني، منتخباتي از آثار حكماي الهي ايران، رساله اثبات واجب، ج1، ص235.
"/> اما در ميان عرفا، بهويژه ابنعربي و شارحين او اگر چه مكرر تصريح به عينيت ذات و صفات شده است، ولي با توجه به عقيده آنها راجع به مقام ذات كه خالي از هرگونه وصف و اسم و رسم است، فهم عينيت ذات و صفات به آساني ممکن نيست؛ زيرا فرض عينيت و حتي زيادت اسما و صفات بر ذات در صورتي معنا دارد كه اتصافي ثابت باشد؛ در حالي که از نگاه عرفا ذات الهي در مقام شامخ خود متصف و متعين به هيچ وصف و تعيني نيست.
از اينجا روشن ميشود كه مراد از عينيت ذات و صفات، اتصاف ذات در مقام شامخ خود به اسما و صفات نيست، بلكه مراد اين است كه در همان مقامي كه ذات متصف به اسما و صفات ميشود، يعني تعين اول، صفات وجودي زائد بر وجود ذات ندارند.