چکیده:
یکی از معیارهای سنجش شعر در نقد ادبی مدرن، متکی بودن آن بر تجربه های مبتنی بر زیست (Lived Experiences) شاعر است؛ زیرا بر خلاف اشعاری که بر اساس تجربیات مبتنی بر دانش (Learned Experiences) شاعر سروده می شوند، ساختاری منسجم تر دارند. گفته شده است وجود ارتباط معنایی بین ابیات غزل فارسی شرط نیست و هر بیت مستقل از سایر ابیات، می تواند معنایی تام داشته باشد. این اصل، در غزل سرآمدان شعر فارسی صدق نمی کند و یکی از عوامل ساختمندی آنها، ارتباط آشکار و نهانی ابیات، با یکدیگر است. این ارتباط در غزل های عارفانه ای که بیان کننده تجربیات شهودی سرایندگان آنهاست و از ضمیر ناخودآگاه (Unconscious) آنان سرچشمه می گیرد؛ بیشتر مشهود است. این غزل ها در حکم داستانک های فراواقعی، در ژرف ساخت خود زبانی نمادین و روایتی از کشف و شهود آفرینندگان خود را گزارش می کنند و چون اصل و ماهیت تجربه، فرا مادی (Metaphysic) است و زبان مادی مرسوم نمی تواند مفسر آن باشد، مبهم می شوند و تاویل و تفسیر آنها ضروری می نماید. در این مقاله یکی از مشهورترین غزل - روایت های مولانا جلال الدین محمد بلخی با رویکرد هرمنیوتیکی(Hermeneutical Approach) تفسیر شده است؛ غزلی که به زبان نمادین و در ساختاری روایی و سوررئال، دیدار و گفتگوی او را با فرامن خود، در لحظات ناب عرفانی گزارش می کند. هم چنین انسجام ساختاری و وحدت معنایی ابیات نیز نشان داده شده است؛ انسجامی که از طریق حفظ تجربه شهودی و بازسازی آن در زبانه شاعرانه، به وجود آمده است.
One of the criteria of the evaluation of poetry، in the modern literary criticism، is its dependence on the poet’s lived experiences; because، unlike the poems composed upon the poet’s learned experiences، they enjoy a more structure. It has been said that the existence of a semantic relationship among the lines of a Persian sonnet is not an obligation and any line which is independent of the other lines can have a complete meaning. This principle does not hold in the sonnets of the leaders of the Persian poetry and one of the factors of their being structured is the overt and covert relationship of the lines with each other. This relationship in the mystical sonnets expressing the intuitive experiences of their composers and originating from their unconscious mind is more observable. These sonnets in the position of some surrealistic and minimal stories make use of a symbolical and narrative language in their deep structure to recount their creators’ epiphany and moments of revelation; since the nature of this experience is metaphysical and supernatural and the common worldly language cannot convey it، then these sonnets are ambiguous and their interpretation and elucidation seem to be necessary. In this article، one of the most famous narrative sonnets of Mowlana Jala-alddin Mohammad Balkhi has been interpreted by means of a hermeneutical approach. This is a sonnet that uses a symbolical language and a narrative-surrealistic structure to report the poet’s purely mystical moments of meeting and speaking with his own superego.
خلاصه ماشینی:
"com مقدمه در مرور پیشینۀ تحقیق این جستار، مقالات و کتب ارزندهای تحریر یافته است که از آن جمله میتوان به کتاب های «فرهنگ نمادها و نشانهها در اندیشۀ مولانا» (علی تاجدینی، 1383)، «نقش حیوانات در داستانهای مثنوی معنوی» (بهروز خیریه، 1384)، «بررسی حکایتهای حیوانات تا قرن دهم» (محمد تقوی، 1376)، «شاخه مرجان، رمزپردازی حیوانات در مثنوی معنوی» (معصومه شعبانی، 1386)، «فرهنگ نامۀ جانوران در ادب فارسی» (منیژه عبداللهی، 1381)، «فرهنگ اشارت» (سیروس شمیسا، 1387)، «انسان و سمبولهایش» (کارل گوستاو یونگ، 1384)، «رمز و داستانهای رمزی» (تقی پورنامداریان، 1368) اشاره کرد و از مقالات گرانسنگی چون: «نماد و کهن الگوی نمادین در مثنوی» (سهیلا صلاحی مقدم، 1389)، «غم و شادی در اندیشۀ مولانا» (محمدحسین بهرامیان و الهام جمزاد، 1388)، «غم و شادی از دیدگاه مولانا» (محمدرضا برزگرخالقی، 1387)، «غم و شادی در مثنوی مولوی» (مرضیه بهبهانی، 1383)، «ملاحظاتی پیرامون مفهوم غم در مثنوی مولوی» (محمود بشیری، 1382)، «استعارههای برگرفته از نامهای حیوانات در زبان عربی» (یحیی معروف، 1386) و «تأویلات مولوی از داستانهای حیوانات» (علیرضا نبیلو، 1386) نام برد که در این آثار، به موضوع مورد تحقیق ما، مستقیما عنایت و توجه نکرده اند.
بحث در این بررسی ابتدا، نام حیوان مورد نظر، سمبل و نمادی که در ادب فارسی بدان معروف است، مفاهیمی که مولانا از آن در آثارش بهره برده است، خصوصیاتی که از این حیوان در متون اوستایی و پهلوی، آمده؛ نقل شده است و بعد از ذکر بیت یا ابیات مورد استفادۀ مولانا در کلیات شمس و مثنوی معنوی، تصاویر بلاغی این حیوانات، بررسی و به مفهوم نمادین این حیوانات در رابطه با «غم» اشاره شده است."