چکیده:
سهروردی برای حسن که معادل زیبایی است، شأنی وجودی، یعنی مکانتی در نظام جهان شناسی خویش در نظر میگیرد. این موضع او میتواند مدخلی برای ورود به مباحث زیبایی شناسی گردد. نوشتاری که در پی میآید، جستجویی است برای یافتن معنای زیبایی و ویژگیهای آن، چنان که از سخنان سهروردی میتوان استفاده کرد. در این راه ابتدا مفهوم زیبایی و سپس شأن وجودی حسن و عشق مورد تدقیق قرار میگیرد که از این تأمل خصایص عینیت، تشکیک و همبستگی با معرفت به دست میآید. این ویژگیها میتواند مفهومی به نام هنر اشراقی را پدید آورد که نتیجة پیوند روح هنرمند با عوالم بالاتر و عشق و شوق او به مبدأ اعلی است و دستاوردهای آن روگرفت و تقلید جهان برین است. چنین هنری که زاییدة عشق هنرمند به حسن و زیبایی است، والاترین هنرمندان را عاشقان خیر اعلی معرفی میکند و نفس هنرمند و مخاطبش را از رکود باز میدارد.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که مقام بحث در نحوة حصول علم و ارتباط آن با عالم است و علم از مراتب مختلف برخوردار است، سخن ملاصدرا در این رابطه لازم میآید؛ وی در یک سخن کلی عقیدة خویش را چنین بیان میکند: قوم (مشا) بر این عقیدهاند که ادراکات حسی، خیالی، وهمی و عقلی به صورت تجرید صفات و اجزا حاصل میشوند، در حالیکه ادراک با نحوهای از وجود و تبدیل وجودی به وجود دیگر حاصل میشود.
نیز در ادراک کلیات اگر قائل به عالم عقل متصل و مظهریت و خلاقیت نفس در ادراکات عقلی از نظر ملاصدرا باشیم9، پس آن نیز مرتبۀ نفس محسوب میشود و در ادامة خیال قرار دارد؛ چنانکه علامة طباطبایی وجود عقل متصل را با این بیان پذیرفته و میگوید با توجه به اینکه در ارتباط نفس با معلوم، علمی حاصل نمیشود مگر اینکه وجود جزئی و یا حتی وجود کلی معلوم قائم به نفس و از مراتب وجودی آن، و داخل در ذات آن باشد؛ لازم میآید که برای نفس، مثالی خاص خود آن باشد و یا حتی شایسته است که بر این اساس بپذیریم که عالم عقلی خاص خود همان نفس و نه خارج از آن لازم میآید10.
زیرا علم مجرد است، و درک علوم جزئی (حسی و خیالی) به نحو خلاقیت که حاکی از تجرد نفس است، ممکن میشود و در جریان این عملکرد خلاقانه، علاوهبر نقش بسیار اساسی عقل فعال و حرکت جوهری، نقش صورت جسمیه، وجود معدات خارجی همچون زمان و مکان و به تبع آن، اجتماع و فرهنگ و همۀ لوازم آن جزء شرایط ضروری و لاینفک کسب علم (برای انسان معمولی که سخن اکنون متوجه آن است) محسوب میشوند؛ به نحوی که با عدم وجود مادۀ خارجی صورت حسی نیز ایجاد یا افاضه نمیشود17."