چکیده:
فدک دهی یهودینشین بود که در سال هفت هجری بنابر مصالحه اهل آن با پیامبر اسلام (ص) نصف آن در اختیار آن حضرت قرار گرفت و چون از موارد فیء محسوب میشد، رسول خدا آن را به فاطمه زهرا 8 بخشیدند و تا زمان خلیفه اول در تصرف ایشان بود.پس از رحلت پیامبر (ص) با تمسک به خبر «نحن معاشرالانبیاء لانورث ما ترکناه صدقة» (ما پیامبران ارثی نمیگذاریم؛ هر چه ترک کردهایم، صدقه است)، آن را از فاطمه 8 گرفته و جزء بیتالمال قرارش دادند. به نظر میرسد، تمسک به این خبر و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدر از چند جهت مخدوش و مردود میباشد. با آیات صریح قرآن منافات دارد؛ سند این روایت که راوی آن تنها خلیفه اول است قابل اعتماد نیست؛ احتمالهایی در خصوص متن خبر مطرح است که از تمسک به آن بر عدم توریث انبیاء : ممانعت میکند.
خلاصه ماشینی:
"اما خلیفه اول این مطالبه را نیز با تمسک به روایتی از پیامبر 9 که تنها خودش راوی آن بود، رد نمود و ادعا کرد که پیامبر 9 فرموده است: نحن معاشر الأنبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة.
پس از رحلت پیامبر 9 فاطمه زهرا 3 سهم ارث خود را با نشان دادن دستخط رسول خدا 9 در خصوص دادن فدک به فاطمه 3، درخواست کرد (طبرسی، اعلامالوری، ص 100)؛ ولی خلیفه اول با تمسک به خبر «نحن معاشر الأنبیاء لانورث ما ترکناه صدقه» درخواست وی را رد کرد و فدک را داخل بیتالملال نمود.
این آیات بنابر قول شیعه و اهل سنت عام است؛ پس باید به عموم آنها تمسک شود، مگر دلیلی قاطع آن را تخصیص بزند؛ اما چنین دلیلی بر خروج پیامبران : از حکم آیه در دست نیست و نمیتوان گفت که از انبیاء : کسی ارث نمیبرد.
خداوند از زبان زکریا 7 نقل میکند که از خداوند خواست برای او وارثی قرار دهد که «یرثنی و یرث من آل یعقوب» (مریم (19) / 19) و نیز مخالف سخن خداوند درباره سلیمان 7 است که فرمود: «و ورث سلیمان داوود» (نمل (27) / 16) و نمیتوان وراثت در این دو آیه را بر وراثت علم و دین حمل نمود؛ چراکه وراثت علم و دین در حقیقت کسب و به دست آوردن است نه به ارث بردن، و ارث گذاشتن به صورت حقیقی جز در مسائل مالی محقق نمیشود."