چکیده:
وحدت وجود به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث مطرح شده در عرفان همواره مطمح نظر عارفان و محل بحث محققان عرفان پژوه بوده است. به اعتقاد نگارنده درک و فهم درست معنای وحدت وجود جز با درک صحیح مبانی آن میسور نخواهد شد. در این نوشتار به صورت مختصر، به بیان و بررسی سه محور اصلی و مبنایی برای ورود به مبحث «وحدت وجود» پرداخته ایم و مراد عارف از تشکیک، توحید و تجلی حق در عالم را مورد بررسی قرار داده ایم.
خلاصه ماشینی:
"تشکیک در نظر اهل عرفان(تشکیک خاص الخاصی) آنچنان که پیشتر بیان شد،عارفان وجود را منحصر به ذات باری تعالی میدانند و موجودات را به عنوان مرایا و ظهورات آن ذات پاک قلمداد میکنند؛به عبارت دیگر وجود واجب تعالی واحد است به وحدت حقۀ حقیقیه که قابل تسری در غیر او نیست تا کسی قایل به تشکیک در حقایق متباین و یا مراتب شدید و ضعیف شود.
براساس تشکیک خاصی،هرگز نمیتوان وحدت مطلق،بساطت مطلق و مانند آن را برای حقیقت وجود به طور اتم اثبات نمود،زیرا هرچند واجب الوجود بنابر نظر حکمت متعالیه، بسیط الحقیقه است لکن،براساس تشکیک وجود،بساطت آن نسبی است نه نفسی؛یعنی نسبت به فیض خود که مقام بشرط لا(احدیت)است بسیط محض بوده،هیچ قیدی ندارد ولی از آنجا که خود مقید به قید اطلاق و طرد کثرت است پس در نفس ذات خود قیدی دارد که مانع از اطلاق نفسی و ذاتی وی خواهد بود.
به طور کلی میتوان نظریات مطرح شده دراینباره را در چهار مورد بیان نمود: الف)کثرت وجود و کثرت موجود ب)وحدت وجود و وحدت موجود ج)وحدت وجود و کثرت موجود د)وحدت وجود و موجود در عین کثرت الف)کثرت وجود و کثرت موجود(مکتب فلاسفۀ مشاء) این دیدگاه که به حکمای مشائی منتسب است به کثرت وجود و کثرت موجود حکم میکند آنچنانکه گفته شد،موجودات در نزد مشائیان حقایق متباینه به تمام ذواتها البسیطه هستند،بنابراین تعدد و تکثر موجودات در نظر ایشان امری غیر قابل انکار و تردید است."