چکیده:
شیوه تاریخ نگاری یکی از موضوعاتی است که در دو سده ی اخیر مورد توجه قرار
گرفته و دارای فروع ها و شاخ و برگ های بسیاری گشته است. تاریخ نگاری جدید و اصول آن
یکی از پایه های تغییر در علوم انسانی و به تبع آن تحولاتی است که در مغرب زمین پدید آمده است.
در این نوشتار تلاش شده تا با معرفی اجمالی تاریخ نگاری جدید در مقدمه و متن، نسبت ابوریحان
بیرونی با این تاریخ نگاری سنجیده شود.
ابوریحان بیرونی، بیشتر به عنوان منجم، ریاض یدان، پزشک و به طورکلی عالم علوم تجربی
شناخته شده است. در بعد علوم انسانی نیز، بعد مردم شناسی او با توجه به تحقیقاتش دربار هی هند،
برجسته گردیده و از این رو کمتر از منظر مورخی صاحب سبک و پیشرو که فراتر از زمانه اش
می زیسته مورد توجه قرار گرفته است.
محقق در پاسخ به این غفلت تاریخی با طرح فرضیه وجود اصول مدون و اندیشیده شده در
نزد ابوریحان برای نگارش تاریخ درست و مطابق با واقع ،تلاش کرده است تا جایگاه ابوریحان
در تاریخ نگاری به ویژه شباهت هایش با تاریخ نگاری جدید مورد توجه قرار گیرد و مقدمه ای
برای شناخت بهتر او در این عرصه فراهم شود.
خلاصه ماشینی:
"محقق در پاسخ به این غفلت تاریخی با طرح فرضیه وجود اصول مدون و اندیشیده شده درنزد ابو ریحان برای نگارش تاریخ درست و مطابق با واقع،تلاش کرده است تا جایگاه ابو ریحاندر تاریخنگاری به ویژه شباهتهایش با تاریخنگاری جدید مورد توجه قرار گیرد و مقدمهایبرای شناخت بهتر او در این عرصه فراهم شود.
شاید در الأثار الباقیه آن جایی که برای برتری خوارزمیان براعراب در مورد بروجاستدلال میآورد،نمونهای دیگر در این زمینه باشد(بیرونی،1363،368)یا بیرونی در همینباب از شخصی به نام عبد الله بن مسلم قتیبه سخن به میان میآورد و روشی را که او ونویسندگان همانند او در کتابهایشان به کار میبرند،به انتقاد میگیرد و روش افراطیشان راکه خالی از استبداد رای نیست،تقبیح می کند.
"(همان،11)،براساس همین منطق،او به نقد اسماعیلیهپرداخته و روشهای باطنی و تفسیرهای من عندی ایشان را نشأت گرفته از تعصب آنها میداند و مینویسد:"آری تعب چشمهای بینا را کور میکند و گوشهای شنوا را کر میسازد وشخص را معتقد به اموری مینماید که خرد و دانش آن را گواهی ندهد و اگر تعصب و هواداریبیهوده و غلط نبود،هرگز برخاطر این قوم چنین اغلاط خطور نمیکرد"(همان،100) این شیوهی نگرش ابو ریحان به پژوهش در عرصهی علوم انسانی و تاریخی،مهمترین عاملدر اتخاذ روشی است که خود به آن اعتذالی میگوید(همان،ص 61).
نتیجه رویکرد تطبیقی در مطالعهی نسبت بین اصول و مبانی تاریخنگاری جدید با روش ابو ریحاننشان میدهد بیرونی در کاربست اصول و چارچوب اندیشیده شده در نگارش تاریخ،به دورانجدید بسیار نزدیک و فراتر از زمانهی خویش بوده است."