چکیده:
«هویت» به عنوان یکی از ارکان اساسی شخصیت انسان، در حقیقت پاسخ به سوال های مهمی همچون«چه کسی بودن» و« چگونه شناسایی شدن» است که از ابتدایی ترین دوران حیات بشر مورد توجه او قرارداشته و درعصرکنونی نیز به دلیل وجود تهدیدهای بسیار، مورد توجه ویژه ی اندیشمندان و پژوهشگران قرارگرفته است. بررسی اشعار چهار شاعرنوگرای عراق(بدرشاکرالسیاب، عبدالوهاب البیاتی، بلندالحیدری وسعدی یوسف)، ضمن نشان دادن ابعاد فردی، ملی، قومی، شرقی و بشری بحران هویت از دیدگاه شاعران نوگرا، می تواند حاکی از اهمیت این مساله به عنوان یکی از محورهای اجتماعی شعر معاصر عراق نیز باشد.
خلاصه ماشینی:
بررسی اشعار چهار شاعرنوگرای عراق(بدرشاکرالسیاب، عبدالوهاب البیاتی، بلندالحیدری وسعدی یوسف)، ضمن نشان دادن ابعاد فردی، ملی، قومی، شرقی و بشری بحران هویت از دیدگاه شاعران نوگرا، می تواند حاکی از اهمیت این مسأله به عنوان یکی از محورهای اجتماعی شعر معاصر عراق نیز باشد.
کشور عراق از جمله سرزمین هایی است که از یکسو به دلیل موقعیت خاص استراتژیکی در منطقه ی خاورمیانه و نیز برخورداری از منابع عظیم زیر زمینی، همواره مورد توجه مطامع قدرتهای استعمارگر قرار گرفته و از دیگر سو به دلیل عدم ثبات سیاسی، عرصه تاخت و تاز حاکمان مستبد و جاه طلبی واقع گشته که هریک به نوبه خود سبب پس رفت و عقب ماندگی بیش از پیش آن شده اند.
از دیدگاه شاعرمعاصر عراقی، این حاکمان مستبد هستند که با سلب هرنوع آزادی بیان و اندیشه، هویت فردی آنها را بر طبق اهداف و خواسته های خود تعیین نموده و با تضعیف اراده ی یک فرد یا ملت - به عنوان یکی از مهمترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات- به تدریج او را از انسانیت خویش تهی می نمایند: فلیس فی الإنسان/ شیء من الإنسان/ لأننا رجال/ صرنا کما شاؤوا لنا أن نکون/ (الحیدری، 1992 :317) در چنین فضایی ظن و گمان هم جرم است و بسی بزرگتر!
استفاده از شخصیت مسیح(ع) به عنوان نماد مهر و دوستی در حالیکه به دست بشر وحشی امروز سلاخی و به معرض فروش گذاشته شده است، می تواند بیانگر نابودی تمدن بشری و مسخ هویت انسانی در عصر علم و تکنولوژی و یا رنگ باختگی بسیاری از ارزش های دینی و اخلاقی باشد: ویحشرج الإنسان فیها/ یا عالم المتوحشین ذوی الحوافر/ اللص، واللوطی وال...