چکیده:
یکی از مهم ترین شیوه های تاثیرگذاری بر روح و روان، استفاده از تمثیل است. تمثیل ها علاوه بر جنبه های ادبی و بلاغی در پرورش نفوس و برانگیختن احساسات و عواطف آدمی نقش بسزایی دارند و در اعماق روح و جان نفوذ کرده و گوینده را در اهداف و مقاصد یاری می کنند. تمثیل های قرآن از یک سو چون کاملا واقعی، حقیقی و منطبق با محیط زندگی انسان است و از سویی دیگر به دلیل بهره گیری دقیق ،حکیمانه، متعادل و هماهنگ از تمام تمایلات و عواطف و غرایز بشری، در برانگیختن احساسات و تهییج عواطف و سوق دادن روح انسان به سوی رشد و کمالات نفسانی و ملکات روحانی و کاهش نگرانی ها و اضطرابات، بسیار موثر هستند. علاوه برآن تمثیل های قرآن از روش ها و اسلوب های گوناگون و متنوعی همچون، ترغیب و تحذیر، معرفی الگوهای نیک و بد، خوف و رجاء، مدح و ذم و درشتی و نرمی و... برای اصلاح و تربیت جسم و روح بشر بهره ی فراوان برده اند.
خلاصه ماشینی:
"(نجاتی،1388:378) به عبارت دیگر،ایمان به خدا و شریک قائل نشدن برای او،نیرویی عظیم و معنوی درانسان به وجود میآورد که او را از اندوه و اضطراب و سرگردانی رهایی میبخشد و امنیت وسعادت ابدی را برای او تضمین میکند؛قرآن،این مفهوم عقلی و عمیق را در قالب تمثیل و بهصورت کاملا محسوس و آشکار بیان میدارد تا بهتر بتواند مسأله را به اذهان نزدیک نموده وشنونده نیز آسانتر و سریعتر آن را درک نماید؛این موجب میشود تا انسان جهت تقویتایمان و اتصال به ذات لایتناهی الهی تلاش نماید و در نتیجه،ارادهاش قوی،همتش بلند،برایپذیرش علم و معرفت،آمادهتر و برای انجام کارهای بزرگ،تواناتر گردد و به آرامش واطمینان واقعی که در نتیجهی ایمان به خدا حاصل میگردد،دست پیدا کند: {/«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب»/}(رعد28/) &%00720NMLG007G% ترجمه:«آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند،و دلهایشان به یاد خدا مطمئن(و آرام)است؛آگاه باشید،تنها با یاد خدا،دلها آرامش مییابد!» پر واضح است که قرآن به وسیلهی یک رشته الفاظ مجرد و بیآلایش،آنچنان مسألهتوحید را به صورت تصاویری محسوس نقش میزند و نمایش میدهد که قلم نقاشی و دوربینعکاسی از ترسیم و همانندسازی آن عاجز است.
اما نکتهی درخور توجه،تصویر بدیع و شگفتی است که خداوند در این تمثیل،مقابلدیدگان انسان ترسیم کرده است؛مشرکان که به غیر خدا روی آوردهاند و از آنها انتظار یاریمیجویند،به تشنهکامی تشبیه شدهاند که در بیابانی تفتیده،پس از رنج و مرارتی بسیار،ناگاه بهچاه آبی برسد و دلو و ریسمانی نیز نداشته باشد؛به ناچار دست به سوی آب میگشاید تا آنرا به دهان خود برساند ولی چون فاصلهی زیادی با آب دارد،هرگز بدان نمیرسد و گشودنکف و تلاش و رنج فراوان برای رفع تشنگی به او سودی نمیبخشد؛در نتیجه هیچگاه سیرابنمیگردد."