چکیده:
اعشای تغلبی و اعشای همدان در فاصله زمانی نزدیک به اعشای کبیر می زیسته اند ؛ چون او در فنون مختلف شعری طبع آزمایی کرده اند. پس مدح را برای تکسب می گفته اند و هجوشان قبیح و بسیارگزنده می باشد. با توجه به اینکه بیشتر اشعارشان شکل داستانی به خود گرفته از جهت تاریخی حائز اهمیت است چرا که در آنها رویدادها و اتفاقات زمان خودشان و همچنین نام افراد و مکانها به چشم می خورد. از نکات قابل توجه این است که موسیقی خاص شعری آنان سبب شده اشعارشان به آواز خوانده شود، و حتی ورود کلمات فارسی نیز از طراوت آن نکاسته است. در این مقاله سعی شده با بررسی نمونه هایی از اشعار اعشای تغلبی و اعشای همدان و مقایسه آنها با شعرهای اعشای کبیر به وجوه اشتراک و افتراق موضوعات شعری آنان پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
»(شیخو الیسوعی،بی تا:122) این مقاله به بررسی نمونه هایی از شعر دوتن از شاعرانی که أعشی نام گرفته اند پرداخته است و آن اشعار را با موضوعات شعری اعشای کبیر که پیشتاز اعشای های دیگر است مقایسه نموده است.
(ابی الخطاب القرشی،1991 ، ج1: 26) أعشی را به سبب اینکه اشعارش را با آواز می خوانده «صناجة العرب» نامیده اند(اصفهانی، 1415، ج9: 76) البته این باور نیز وجود دارد چون أعشی اولین کسی است کلمه(صنج) را در شعر خود بکار برده بدین نام مشهور گشته است.
» 3-3- هجو: از دیگر موضوعات شعری أعشای تغلبی که در آن چیره دست بوده هجو می باشد: بعد از نبرد «الطوانة» مسلمة أعشی را تشویق کرده تا بنی عبس را در دو بیت هجو گوید و بر آن چیزی نیفزاید و او نیز این دو بیت را به رشته نظم کشید.
» شاید اشتباه در روایت اشعار به خاطر همان آوازه و شهرتی بوده که او نیز مانند أعشای کبیر داشته این مطلب باعث شده که یاقوت در انتساب أشعاردچار چنین اشتباهی شود.
از مطالب ذکر شده چنین بر می آید که مدح أعشای همدان بیشتر برای کسب مال بوده است و حتی گاهی اگر از کسی مالی درخواست می کرد و او چیزی به أعشی نمی داده زبان به سرزنش و هجو او می گشوده است.
نتیجه آنچه از اشعار أعشای تغلبی و أعشای همدان بر می آید این است که قصاید طولانی از آنان بر جای مانده و در فنون مختلف شعری وارد شده اند.