چکیده:
نظریه ای عدالت طبیعی علی رغم کارآیی بی نظیرو کارکرد بسیار قدیمش در زمینه صلح ، هنوز در میان آراء رایج در سطح بین الملل عجیب غریب مانده است . سیطره اندیشه قدرت محورانه مکتب حقوق تحققی و همطرازان آن باعث شده تا اندیشه نوعی درمان طبیعی برای وضعیت بیمارگونه نظام بین الملل معاصر نیز همواره ابتر مانده ، روشهای ارائه شده ، تصنعی جلوه کنند. مقاله حاضر با این مفروض که قوانین طبیعی سنگ بنای وصول به عدالت طبیعی هستند، بر محور این فرضیه شکل گرفته که «عدالت طبیعی بنیانی بادوام برای تاسیس صلح جاودانه » است . برای توضیح این منظور نوشتار بر سه بعد: عدالت ، امنیت و صلح تاکید دارد. این هر سه ، زوایای مثلثی را می سازند که بر گرد قوانین طبیعی و فطری فراهم آمده اند.
خلاصه ماشینی:
همانگونه که از توضيح مقدمه بر مي آيد فصل نخست در حقيقت فرضيه اي رقيب است که نگارنده قصد آسيب شناسي از آن دارد و در فصل دوم به اثبات فرضيه اصلي مقاله پرداخته خواهد شد که در آن با تاکيد بر ابتناي عدالت طبيعي بر قوانين طبيعي، معتقد است اين ابزار بهترين منبع براي تضمين صلح جهاني و تامين حقوق طبيعي ابناي بشر ميباشد.
تدقيق در آراء اين دسته از تحليل گران نظام بين الملل علاوه بر اقناع خواننده در توجه اين نوع قرائت از صلح به قدرت ، سياست ، واقعگرايي، دولت گرايي به اموري چون کارآمدي، نظم عمومي، امنيت اقتصادي و مصلحت سنجي نيز عنايت خاصي شده است .
اين نوع نگاه به جوامع انساني باعث شده تا طراحان اين تئوري، بسيار محافظه کارانه شوند که اساسا بيش از توجه به عدالت که مد نظر مکتب حقوق طبيعي است به امنيت در قالب حفظ وضع موجود توجه دارند.
به کرات مردم و شهروندان اين جهان که به بهانه هاي مبارزه با جنگ طلبيهاي ابرقدرتها يا اعتراض دولتهاي به حق وتوي آنها يا اساسا در رد بنيان تعارض آلود نظام بين الملل و برخوردهاي سليقه اي در مبارزه با خشونت و نمادهاي آن در جهان امروز، شکي براي هيچ انسان جوياي عدالت باقي نمي گذارد که صلح در عمل نه براي همگان ، که تنها براي برخي قابل تصور است .