چکیده:
نقش عقل در معرفت دینی از شاخههای بحث کهن «عقل و وحی» است که همواره کانون توجه متفکران دینی بوده است. تاریخ علم کلام را براساس بحث نقش عقل در معرفت دینی میتوان تفسیر و تحلیل کرد و تفاوت اصلی مکاتب کلامی، به دیدگاه این مکاتب درباره بحث یادشده بازمیگردد. ادعای نوشتار حاضر این است که عقل دستکم پنج کارکرد مهم نظری، عملی، ابزاری، استنباطی و دفاعی دارد و نقشهای عقل در معرفت دینی را دستکم میتوان به هشت کارکرد میزان، مفتاح، استنباط، دفاع، ابزار، تکمیل، تعامل استقلالی و تعامل غیراستقلالی تحلیل کرد. از اینرو کارکردها و نقشهای عقل فراتر از آن چیزی است که تاکنون مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"این در حالی است که متکلمان امامیه و معتزله بر اساس کارکرد عملی عقل، حسن و قبح را ذاتی افعال و اموری واقعی میدانند که عقل عملی را کشف میکند؛ از اینرو میتواند اعتقادات از جمله اصول دین مانند عدل، نبوت، امامت و معاد و حتی در نخستین واجب، یعنی وجوب نظر مورد استفاده قرار گیرد.
به عبارت دیگر وقتی عقل نظری وجود خداوند را به اثبات رساند و عقل عملی وجوب اطاعت او را درک کرد، اگر تدبیری که عقل ابزاری میاندیشد در این مسیر و برای تحقق عبادت و بهتر انجام شدن آن باشد، اطلاق عقل به آن صحیح است؛ وگرنه همانگونه که در احادیث آمده، تنها شباهتی اسمی و ظاهری با عقل دارد نه اینکه واقعا عقل باشد: «تلک النکراء تلک الشیطنة وهی شبیهة بالعقل ولیست بعقل»؛ 222 زیرا عقل در این صورت در مسیر شیطان قرار گرفته است و در حقیقت در راستای جهل عمل میکند.
نظریه مختار همانگونه که بیان شد، میزان بودن عقل به این معنا که اگر گزاره نقلی معارض با یقینیات عقلی باشد باید کنار گذاشته یا تأویل شود، مورد قبول است و عقل نظری و عقل عملی به این معنا میزاناند؛ اما اگر به این معنا باشد که همه آموزههای دینی باید مستقیما برهان عقلی داشته باشند، درست نیست؛ زیرا ممکن است برخی آموزههای نقلی را عقل درک نکند اما چون عقل، نقل را اثبات کرده، این آموزه نقلی نیز به صورت غیرمستقیم عقلی خواهد بود."