چکیده:
ازدواج موقت در قانون مدنی ایران مورد پذیرش واقع شده و مختص فقه شیعه است از قرآن و روایات استفاده می شود که این نوع ازدواج جایز و دلیلی بر تحریم آن وجود ندارد دلایلی هم که اهل سنت در تحریم آن آورده مبتنی بر دیدگاه خاص خلیفه دوم است. نگاه ابتدایی به این موضوع حاکی از آن است که این حکم بنابر ضرورت تشریع شده تا از ارتکاب به گناه کاسته شود زیرا ترویج این نوع ازدواج دارای پیامدهایی است که به غیر از ضرورت و در غیر جایگاه خود، پسندیده نیست. در این نوشتار ابتدا مفهوم ازدواج موقت و مستندات قرآنی و روایی آن بررسی، سپس پیامدهای آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.
Temporary marriage has been adopted in Iran Civil Code and it is special to Shiite jurisprudence. It is used from the Quran and Hadith that this type of marriage is permissible and there is no reason for its banning. The reasons that have been advance for its banning by Sunnis are based on a particular view of the second caliph. A first look at the subject suggests that this decree is commanded on the base of necessity in order to reduce committing sin; since promoting this type of marriage has implications that are not good in the case of there is no necessity or is not in its place. In this paper، at first the concept of the temporary marriage and its Quranic-narrative documentations have been studied and then its consequences have been evaluated
خلاصه ماشینی:
"اما این ادعا همیشه از سوی مخالفان مورد مناقشه قرار گرفته و اشکالات متعددی بر آن وارد گردیده است؛ زیرا عبارت «متعتان کانتا علی عهد رسول الله» ظهور در حلیت متعه تا زمان پیامبر [و طبق نقل دوم تا زمان خلیفة اول] دارد، وگرنه خلیفه تحریم را به خودش نسبت نمیداد (ابن ابیالحدید، 1404: 12/252) و از سویی عمل برخی صحابه و تصریح آنها به حلیت آن نیز دلیل بر بقای حلیت آن است؛ زیرا اگر نسخ انجام شده بود برای افرادی همچون ابن عباس یا عبدالله بن عمر (فرزند خلیفه) مخفی نمیماند، در حالی که از ایشان حتی روایاتی در عدم نسخ این حکم وارد شده است؛ برای مثال، عمران بن حصین میگوید: آیة متعه در قرآن نازل گردید و ما در زمان رسول خدا به آن عمل میکردیم و آیهای که آن را نسخ کند نازل نشد و پیامبر( هم تا زمان وفات از آن نهی نکرد (حسن، بیتا: مناظرة 27؛ حلی، 1982: 282).
ظاهرا وجود این گونه هرج و مرجها در امر نکاح موقت باعث گردیده تا عمر آن را تحریم نماید و به احتمال قوی این منع در پی بیان علتهای آن و مشکلات پیشآمده بیان شده بود؛ زیرا باتوجه به قراین و شواهد تاریخی میتوان گفت که صحابه خود نیز وجود چنین مشکلاتی را احساس میکردند و ظاهرا نهی خلیفه را نهی سیاسی تلقی کردهاند، نه نهی شرعی و قانونی برآمده از قرآن و سنت؛ زیرا اگر منع عمر نهی شرعی و قانونی بود، لازم میآمد که همة صحابة غیر معترض به این موضوع برای همیشه به این نهی پایبند باشند، حال آنکه بعد از عمر گروه بسیاری از صحابه و تابعین مخالف این نهی بودند و این از مناظراتی که بعد از خلیفة دوم بین صحابه صورت گرفته استنباط میشود؛ زیرا هنگام بحث در این مورد، موافقان حلیت متعه به قرآن و سنت پیامبر( و مخالفان به نهی عمر استناد میکردند و این خود ناشی از آن است که عدهای منع سیاسی عمر را منع شرعی و قانونی تلقی کردهاند [این مناظرات و اقوال صحابه پیشتر ذکر گردید]."