چکیده:
مقاله حاضر به بررسی نثر عربی در
جاهلیت و صدر اسلام و عوامل پیشرفت
است. با استنتاج عقلی می توان گفت که
در عصر جاهلیت نزدیک به اسلام یک نوع
نثر ساده و خالی از هر گونه قیود و تصنع
هم در شئون اجتماعی وهم اقتصادی عرب
وجود داشته که نمونه آن را در نثر صدر
اسلام می بینیم . و نیز نثر آن زمان از
اسلوب و روش پیشرفته ای برخوردار نبوده
و در زندگی عرب نیز تاثیر زیادی نداشته
است. اما از اوایل قرن دوم به بعد در نثر
عربی تحوّلی رخ دادکه دبیران ایرانی در آن
تحوّل تاثیر بسزائی داشتند.
خلاصه ماشینی:
""(مبارک،1934 م،مقدمه) یکی از محققین معاصر عرب این موضوع را در کتاب گرانبهای خود"تطور الاسالیب النثریه"مورد بحث و بررسی قرار داده و با اتکاء به مصادر موثق از قبیل آنچه راویان ادب قدیم نقل کردهاند یا از قرآن کریم استفاده میشود معلومات سودمندی در این زمینه به دست داده که خلاصهی آن از این قرار است: 2-با استنتاج عقلی میتوان گفت که در آن عصر یک نوع نثر ساده و خالی از هر گونه قیود و تصنع هم در شئون اجتماعی و اقتصادی عرب به کار رفته که نمونه آن را در نثر صدر اسلام میبینیم،ولی به هر حال نثر عربی در این دوره به هر اسلوب و روشی که بوده چندان پیشرفتی نکرده و در زندگی عرب هم تاثیر زیادی نداشته است.
این سبک جدید تألیف که در آثار ابن مقفع دیده میشود تقلیدی از معاصرینش نیست چون در زمان او کتب یا رسالاتی بدین شیوه وجود نداشته و هنوز در زبان عربی تألیف و تدوین اینگونه مطالب به این پایه از انسجام نرسیده بود، بنابراین شکی نیست که این اسلوب نتیجه فرهنگ وسیع این نویسنده و آشنایی وی با مؤلفات پهلوی بوده،و اگر به آنچه راجع به شباهت کامل آنها ذکر کردیم مراجعه شود معلوم خواهد شد که تحول امر تالیف و تدوین در اسلام تا چه اندازه با آثار ادبی ایران بستگی داشته است.
نه تنها رسائل دیوانی عبد الحمید کاتب و ابن مقفع که در امور سیاسی و اداری نوشته میشد،در زبان عربی تازگی داشت، بلکه حتی آن قسمت از منشآت ایشان هم که در موضوعهای ادبی و اخلاقی انشاء میشد،علیرغم وجود آثار مشابه از دورهی جاهلیت و صدر اسلام،از لحاظ معانی و افکار در نظر همعصران ایشان بدیع و بیسابقه مینمود امری که امروز هم نشان میدهد و آنها محصول فکری بازتر و عقلی تواناتر و مغزی بارورتر بوده است."