چکیده:
داستانی که برای کودک نوشته میشود، نقشی بسیار مهم در تکوین شخصیت وی دارد. از طریق خواندن داستانهای خوب و آموزنده، کودک به بسیاری از ارزشهای اخلاقی پی میبرد. شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزشهایی هستند که هسته مرکزی بسیاری از قصهها و داستانهای کودکان را شکل میدهند و باعث رشد مهارتهای شناختی، عاطفی و اجتماعی در کودکان میشوند. این نوع ادبیات اگر چه دارای سابقهای طولانی است، نگاه علمی به آن پس از قرنها صورت پذیرفت. ادبیات کودکان از نیمة قرن نوزده حرکت روبه رشد خود را در سرزمینهای عربی با پیشگامی مصر آغاز کرد. نبیل سلیمان سلیمان خلف، نویسندة معاصر مصری با نگارش بیش از بیست عنوان کتاب برای کودکان، سهمی انکارناپذیر در بالندگی و گسترش این نوع ادبی دارد. پژوهش حاضر برآن است با تکیه بر داستان شاپرک قرمز اثر نبیل سلیمان سلیمان خلف؛ هدف نویسنده از کودکانه نویسی، زبان اثر و شخصیتهای داستان مذکور را بررسی و تحلیل کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد؛ نویسنده از نگارش داستان شاپرک قرمز به دنبال رشد خلاقیت، توانایی تصمیمگیری، پرورش قدرت تخیل و عقلانیت کودک و هدایت رفتاری اوست تا آمادگی ورود به جامعه را پیدا کند. کمبودهای عاطفی کودک و کاهش زمان گفتگو بین اعضای خانواده به سبب فعالیت زیاد والدین، بخشی دیگر از محتوای داستان را به خود اختصاص میدهد. از آنجایی که داستان برای کودکان نوشته شده است؛ نویسنده از زبان کودکان و با توجه به ظرفیتهای زبانی کودک مینویسد. نویسنده از خلال طرح شخصیتهای داستان به درونی کردن آموزههای اجتماعی، تربیتی، اخلاقی و علمی در نسل نوپای مصر میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامۀ لسان مبین(پژوهش ادب عربی)(علمی-پژوهشی)سال سوم،دورۀ جدید،شمارۀ هشتم،تابستان 1391،ص 139-114 تحلیل ادبیات کودکان مصر با تکیه بر داستان شاپرک قرمز اثر نبیل سلیمان سلیمانخلف{P*P} کبری روشنفکر استادیار دانشگاه تربیت مدرس عیسی متقیزاده استادیار دانشگاه تربیت مدرس پوران رضائی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس مرتضی زارع برمی دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمی چکیده {IBداستانی که برای کودک نوشته میشود،نقشی بسیار مهم در تکوین شخصیت وی دارد.
نگارنده در پایان کتاب،به کودک میگوید که تمام ماجراهاخواب شخصیت اصلی داستان،وائل است و دنیای تخیلی و واقعی جدا از یکدیگر هستند؛چرا که نویسنده قصد ندارد،کودک را در دنیایی غیرواقعی رها کند و خیالبافی را درخواننده دامن بزند:«وائل تعریف داستان شاپرک قرمز را برای خواهرش رنا به پایان رسانید.
»{CP31CP}(همان،24) تصویر چهارم:شخصیت واقعیاش برای وائل آشکار میشود و کودک پی میبرد کهباید با دقت بیشتری با دیگران برخورد کند:«اسب دریایی فرصت را غنیمت شمرد تا دوطرف صدف اسفنج دریایی را باز کند؛اما صدف مثل کتاب محکم به دورش پیچیده بود.
تصویر نهنگ مادر عشق مادر به فرزند؛نهنگ بعد از کشته شدن بچهاش،به ساحل میآید تا خودکشیکند:«رنا متعجبانه از وائل پرسید؟تو شنیدی که نهنگها به خاطر از دست دادن فرزندشانخودکشی کنند؟»{CP33CP}(همان،43) تصویر عروس دریایی نقش کلیدی در برآورده کردن آرزوها دارد؛شخصیتهای داستان باید جلبکی قرمزرنگ از بالههایش جدا کنند تا به آرزوهایشان برسند:«روزی را به یاد آورد که خودش را بهخطر انداخت که جلبکی قرمز رنگ از بالههای خاردار طاووس دریایی جدا کند و خودشرا با آن بپوشاند تا آرزویش محقق شود."