چکیده:
بدون شک مهمترین راه دستیابی به احکام و آموزه های دینی بعد از قرآن کریم، سنت پیامبر و ائمه است که در قالب هزاران حدیث در کتب متعدد روایی گزارش شده است. در این میان، هر دینشناس و حدیثپژوهی برای فهم صحیح روایات، دو مرحله را باید پشت سر گذارد: در مرحله نخست، به فراهمسازی مقتضیات و شرایط ایجابی فهم درست حدیث توجه نماید و در مرحله دوم، پس از شناسایی آفات و موانع فهم حدیث، در پی زدودن آنها برآید. با توجه به آسیب پذیر بودن احادیث، استفاده از این گنجینه پربها، به مقدماتی نیاز دارد که یکی از آنها شناسایی آسیبهاست تا حدیث پژوه نسبت به زدودن این آسیب و پیامدهای نامطلوب آن در حوزه فهم حدیث اقدام نماید. «نقل به معنا» یکی از این آفتهاست که این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، بدان اختصاص یافته است. این نوشتار، پس از مقدمهای در طرح زمینه بحث و ذکر پیشینه آن، جایز بودن و جایز نبودن نقل به معنا از دیدگاه روایات و اندیشوران اسلامی به طور مستدل پرداخته و در ادامه درباره ی عوامل و پیامدهای نقل به معنا بحث کرده و در پایان نیز ضمن بیان نمونههایی از تاثیرات نامطلوب این پدیده، راه علاج آن را ذکر کرده است.
خلاصه ماشینی:
مصون نماند؛ از این رو، از همان آغاز صدور حدیث ، اندیشه وران مسلمان دغدغه مهمی در کشف و شناسایی مراد و مقصود معصوم داشته و دارند و می دانند که دستیابی به زلال نصوص دینی بدون ارزیابی سندی و محتوایی میسر نیست و استفاده قانونمند از سنت (که در قالب هزاران حدیث در کتب متعدد روایی به ما گزارش شده است ) مانند هر پدیده دیگری نیاز دارد تا شرایط ، موجود و موانع ، مفقود باشد؛ یعنی حدیث پژوه برای فهم درست حدیث باید شرایطی را لحاظ نماید و موانع خنثاگر آن شرایط را برطرف سازد؛ به دیگر سخن ، هر حدیث - شناس و دین پژوهی که درصدد بهره گیری از آموزه های بلند پیامبر(ص ) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع ) بر می آید، برای استفاده درست و صحیح از حدیث ، دو مرحله اساسی را فراروی خود می بیند که برای هر گونه برداشت و استفاده از حدیث ، آن دو مرحله را باید پشت سر گذارد: الف ) روش شناسی فهم احادیث ؛ ب) آسیب شناسی فهم احادیث .
ابن حجر عسقلانی می گوید: «گاهی بخاری یک حدیث را با یک سند، ولی الفاظ متفاوت (مانند روایت سحرالنبی ) نقل کرده است » (ابن حجر، فتح الباری ، ١٨٦/١٠) و از آن پس تاکنون ، اصولیان ، فقیهان (حسن عاملی ، ٢١٣؛ غزالی ، ١٣٣؛ مجلسی ، مرآة العقول ،١٧٤/١) و حدیث پژوهان (شهرزوری ، ٣٣؛ شهید ثانی ، الرعایۀ، ٣١٠؛ حسین بن عبدالصمد عاملی ، ١٥١؛ صدر، حسن ، ٤٨٨؛ مامقانی ، ٢٧٧/٣) همواره به احادیث توجه کرده و اکثر دانشمندانی که در این سه دانش (اصول ، فقه و حدیث ) کتاب نوشته اند، درباره ی آن نیز بحث کرده اند که نمونه هایی از مطالب آنان خواهد آمد.