چکیده:
از میان متالهان مسیحی، «پل تیلیخ» تعریف منحصر به فردی از ایمان ارائه کرده است. به نظر او، ایمان حالت دلبستگی نهایی شخص است که میتواند به امور متناهی یا نامتناهی تعلق یابد و سعادت یا شقاوت او را رقم بزند. متعلق دلبستگی نهایی انسان نیز شیء مادی یا امری معنوی است و مومن حاضر است تمام دارایی خود را نثار آن نماید. به نظر او، ایمان با هیچ یک از عقل و اراده، تعارض و تضادی ندارد. در ایمان مورد نظر «پل تیلیخ» شجاعت نیز نقش مهمی دارد و باعث میشود انسان به شکها و ترسهای احتمالی پیش رو غلبه کند.
خلاصه ماشینی:
")071& 961:4891,enroH( وقتی او برای فهم ایمان از اصطلاح«جدیت نهایی»یا«جدیت بیقید و شرط»استفاده میکند،دو عنصر را شریک میداند:یکی اینکه شخص در مسئله ایمان،به امری«جدیت»دارد و حاضر است برای رسیدن به آن هر کاری انجام دهد،نه آنکه علاقهای ساده مطرح باشد و نکته دیگر اینکه،این جدیت پایدار هست و شخص در هیچ حالتی-مثلا در بروز تعارضات ذهنی- از ایده و دلبستگی خود دست نمیشوید.
اکنون باید گفت در معنای دوم است که انسان میتواند واجد دلبستگی نهایی یا ایمان شد و فرض تعارض ایمان با عقل در این معنا،مساوی با سلب انسانیت از انسان است؛یعنی اگر به این معنای از عقل نظر کنیم،میتوانیم بگوییم،این موجود با چنین ویژگی خواهد توانست به امری دلبستگی پیدا کند و ایمان بیاورد؛چرا که ایمان نیز فعل ارادی و وجودی شخص است و حکایت از انسانیت او دارد.
)6:dibI( همانطور که او در بحث«تحریف معنای ایمان»متذکر میشود،ایمان را نمیتوان صرفا فعل شناخت،فعل اراده یا فعل عاطفه به شمار آورد؛بلکه ایمان واجد هریک از این عناصر هست و هیچیک از آنها هم نیست!نمیتوان گفت ایمان،تنها از عقل یا یکی از کارکردهای آن به وجود میآید یا تنها از اراده یا عاطفه؛بلکه در شکلگیری آن هم در امور آگاهانهای چون شناخت مؤثر است و هم امور ناآگاهانهای مانند تحریکات حسی و عاطفی که انسان را به دلبسته شدن به امری خاص تحریک میکنند.
او در یکجا متذکر میشود ایمان فعلی ارادی و کاملا آزادانه است و به عبارت دقیقتر،ایمان فعل اراده1شخص است )8-5:7591,hcilliT( اما در جایی دیگر میگوید امر نهایی ما را قبض کرده و آنقدر قدرتمند است که تمام شخصیت ما را مطالبه میکند؛ولی به وسیله عقل یا اراده ایجاد نمیشود؛بلکه تصمیم ما را تعالی میبخشد و ما در این باره تصمیمی نمیگیریم، وگرنه آن امر نهایی نخواهد بود."