چکیده:
هر علمی از جمله فقه مدنی و جزایی زمانی پویاست که ناظر به رویکردها و پرسشهای نوپیدا و مرتبط با آن، پاسخهای مستدل ارائه نماید. ضرورت هم سویی و توجه به شرایط و فرهنگ رایج و حاکم بر زمان از جمله این مباحث است. برخی بر این باورند که گوهر ذاتی دین عبارت از اعتقادات و اخلاق است، اما احکام فقهی امری عرضی و ناظر به عرف زمان پیامبر اسلام(ص) بوده و اختصاص به زمان گذشته دارد. از این رو تغییر در آنها با توجه به شرایط کنونی همانند قوانین عرفی ضروری است. در این مقاله تلاش شده تا میان احکام شرعی و حقوق عرفی و نیز در احکام شرعی بین احکام مصرح در قرآن و سنت قطعی معصومان(ع)و بین فتاوای فقیهان تفاوت گذاشته شود و با روش توصیفی ـ تحلیلی، استمرار و ثبات احکام فقهی مصرح و نه فتاوا و قوانین عرفی، مستند به آیات قرآن و سنت اثبات شود.
Every science، including the civil and penal jurisprudence، will be dynamic when it provides justified responses to the new approaches and their related questions. Some of the new approaches in the discussions of civil and criminal jurisprudence are the necessity of being along line with and paying attention to the conditions and the current and prevailing culture. Some believe that the nature of religion is moral and beliefs that are the inherent of the religion and eternal، but Islamic commandments، both civil and criminal، are not essential and allocated to the custom of the prophet period and is dedicated to the past. Hence، given to the current situation، the change in them، as customary law، is necessary. The writer has tried to separate between religious commandments and common law and in religious commandment itself between the provisions stipulated in the Koran and definite tradition of the innocents (pub) and jurists legal decisions and in a descriptive-analytic way I try to prove continuity and stability of the stipulated juridical orders، and not legal Decisions and common law، on the base of the Quran and tradition.
خلاصه ماشینی:
"راستی این آیه که از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله به صورتی دردمندانه نقل میکند:{/و قال الرسول یا رب إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا/}2(فرقان30/)شامل حال چهکسانیاست؟آنان که مجموعه آیات قرآنی را واجب العمل دانسته،خود را موظف بهاجرای همۀ احکام آن میدانند یا آنانی که معتقدند زمان عمل به احکام مدنی وجزایی قرآن سپری شده است؟ در پایان این بخش توجه به سخنی از امام علی بن ابی طالب علیه السلام برای همۀ مادرسآموز است،آنجا که فرمودند: (1).
آیا پیام این آیات،دستوری موقتی برای مردم زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله است یافرازمانی و همیشگی است؟ حکم جواز تعدد همسر و در صورت عدم توانایی،اکتفا به یک همسر،و نیزجواز مباشرت و خوردن و آشامیدن در شبهای ماه مبارک رمضان،و ضرورترعایت حقوق بانوان حتی پس از طلاق و خوشرفتاری با آنان در آیات پیش گفته،چون احکامی فقهی میباشند،موقتی و ناظر به زمان گذشتهاند یا فراتاریخیمیباشند؟چه عاملی مانع استمرار اینگونه احکام است؟آنچه از این آیات با توجهبه جاودانگی قرآن و دین اسلام به دست میآید،این است که همۀ اینها دستورات واحکامی فرازمانی و جاودانه بوده،نمیتوان آنها را فقط ناظر به زمان گذشته دانست."