خلاصه ماشینی:
"هر چادر در اختیار خانوادهای بود-که شب را{o(*)تاکنون مقالات و آثار بسیاری در نشریات دربارۀ مناسک قالیشویان مشهد اردهال به چاپ رسیده و کمتر کسی استکه از چگونگی این مراسم آگاه نباشد.
در مقابل این ایستگاه،به فاصلۀ پانزده تا بیست متر ودر معبر ورود به آستانۀ امامزاده سلطانعلی،میزی گذاشته بودند و روی آن صندوق و قبضهای کمکبه بیماران کلیوی و جوانی با استفاده از بلندگوی دستی،مردم را با فریادی بلند و گوش خراش،دعوتبه کمک میکرد.
از این روست که مراسم جمعۀ اول به فینیها و خاوهایها اختصاص یافته و مراسم جمعۀدوم،که با جمعیتی کمتر در همین مشهد اردهال برپا میشود،متعلق به نشلجیها است.
با اینکه میگفتند مراسم قالی شویان نزدیک ظهر شروع میشود،از صبح زود فینیهای چوب بهدست در میان جماعت پراکنده بودند.
در پیشاپیش دسته،علمی به صورت افقی بر دوش مردم بود کهروی آن عبارت«وقف طوق بزرگ حضرت سلطان علی ابن امام محمد باقر»گلدوزی کرده بودند وفینیها در ستون درازی حرکت و رقص چوبها در فضا.
پیرمردی هفتاد و پنج ساله که در کنارچوب به دستهای فینی به نظاره ایستاده بود و از کودکی،جزء چوب به دستها بوده،میکفت لعن ونفرین چند سالی است که دیگر منسوخ شده است.
البته بعد حماسی و دلاوری،بر این دسته غلبه دارد و شایدبرای همین است که جماعت زائر که دستههای چوب به دست و سینهزن را احاطه کرده بودند،به جایاشک افشاندن و ناله سردادن،همگی در سکوت و بهت و اسف فرو رفته بودند.
دستۀ چوب به دستها و نوحه خوانها اکنون به در امامزاده نزدیک شده بودند."