خلاصه ماشینی:
"52) این همان بخش از فرهنگ است که تقریبا همه به آن علاقهمندند؛فعالیتهای ریشهدارذوقی و مشغولیتهای انفرادی ([- ybboh )و دسته جمعی غیر رسمی متدوال در میان قوم و{o(*) llewro egroeg انگلیسی،خالق چند رمان،از جمله دو اثر جاویدان«قلعۀ حیوانات»و «هزار و نهصد و هشتادو چهار».
نجاری یا جمع شدن در میکدهها و ورزشگاهها(برایدیدن مسابقۀ فوتبال)بیشتر کار مردان انگلیسی است-نظیر قهوهخانه نشینی مردان ما درگذشته؛همان زمان که برای پاک کردن سبزی دور هم جمع میشدند و به ذکر صفاتآشنایان غایب میپرداختند و بچهها در کوچه«یک پی دو پی»بازی میکردند وحالاگل کوچیک بازی میکنند.
حالا دیگر مسئلۀ{o(*)استریناتی پژوهشگری«کار آزموده»است،دهها صفحه به ذکر مصیبت میپردازد،و زیر عناوینی چون«محدودیتهای پستمدرنیسم»نگاهی«بیرفانه»نیز به موضوع میاندازد:-«تماز بین گذشته که زمان بهتری برای زندگی بود و زمان حال پستمدرن وآینده که درآن مسائل فقطبدتر و وخیمتر میشوند،ادعاهایی است که برای اثبات آنها هیچ شاهدی وجود ندارد.
آلوین تافلر نیز به عنوان یکی از شاخصترینمدافعان فرهنگ تودهای(که البته خود به آن نام«فرهنگ غیر تودهای»میدهد)وامریکایی سازی شناخته میشود تافلر«آیندهشناس»را میتوان پستمدرنیست خواند؛بیآنکهاو این اصطلاح را به کار برده باشد،چرا که اساسا در سالهای اولیۀ دهۀ 1980 هنوز ایناصطلاح در علوم اجتماعی و هنرها(جز معماری)باب نشده بود و یا لااقل کتابی در این بارهبه چاپ نرسیده بود.
اکنون در یک طرف تودۀ پیچیده و درهم اجتماع یا مردم قرار دارند و خواهان طبیعت گرایی یا واقع گرایی هستند و تصویری رامیپسندند که داستانی نقل کند؛و در سوی دیگر هنرمند که فردی از جماعت معدودبرگزیدگان است و خواهان بیان احساسها و نوع نگاه خود به جهان."