چکیده:
یکی از رویکردهای مهم تربیت اخلاقی،" تربیت منش" است که در آن روی ایجاد و پرورش چند ارزش اساسی تاکید می شود. در عصرحاضر عوامل گوناگونی از قبیل ضعیف شدن نقش خانواده در تربیت، آسیب پذیری کودکان و نوجوانان به علل متفاوت، توجه زیاد به فرد گرایی، و نسبیت گرایی و نقش مهم ارزش های اخلاقی در ترمیم آسیب های اجتماعی، موجب شده اند که در نظام های آموزشی، تربیت منش بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گیرد. یکی از صاحب نظران این عرصه، توماس لیکونا است که الگوی جامعی را در تربیت منش ارایه کرده است. الگوی لیکونا دو سطح درون کلاسی و برون کلاسی دارد. او لیکونا در الگو خود 12 راهبرد برای دو سطح فوق ارایه کرده است. در این مقاله، ابتدا مبانی الگو شامل مبانی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی از الگو استنباط و ذکر شده و راهبردها، اهداف، اصول و روش های الگو بیان شده است. سپس به اختصار شرح آرای علامه طباطبایی که یکی از اندیشمندان معاصر در عرصه تربیت اخلاقی به شمار می رود، آمده و این الگو با عنایت به دیدگاه علامه طباطبایی نقد و بررسی شده است.
One of important approaches in moral education is character education stressing on development of particular core values. Presently, various factors including declining role of family in education, vulnerability of children and adolescents, individual ism and relativism along with important role of ethical values in tackling social problems resulted in paying more attention to character education. Thomas Lickona has developed a comprehensive model for character education to be implemented at two levels: in-classroom and off-classroom. He suggested twelve strategics for the two levels. In this paper, firstly the basis of the model including ontological, anthropological, epistemological, and ethical foundations were examined and its strategies, goals, principles and methods were discussed. Then, the viewpoints of Allamah Tabatabaei, the contemporary scholar, on character education were briefly reviewed as a basis for critical analysis of the Lickona model.
خلاصه ماشینی:
مبانی انسانشناسی تفاوت اساسی در نوع نگاه به انسان و علامه طباطبایی بیشتر در زمینهی فطری بودن ارزشهای اخلاقی در انسان و داشتن زندگی ابدی است،اگرچه لیکونا منکر زندگی ابدی نیست ولی در الگوی خود سعادت ابدی انسان را مورد توجه قرار نداده است.
از نظر ایشان اهمیت ایمان به معاد در تهذیب اخلاقی از دو جهت است یکی این که انسان را از پیروی هواهای نفسانی باز میدارد و او را وادار میسازد که از لذائذ و بهرههای طبیعی نفس صرفنظر کند،دیگر اینکه ایمان به معاد باعث میشود تا انسان نگاه واقعبینانهای به هستی خود داشته باشد و همین نگاه واقعبینانه باعث میشود تا عواطف درونی و احساسات وی تعدیل گردد (طباطبایی 1364:175 ج 14)در حالیکه همانگونه که ذکر شد دین و همینطور نقش معاد در تربیت منش مورد توجه قرار ندارد.
اصل سوم در الگوی لیکونا شامل استفاده از همه ظرفیتها و امکانات و انواع برنامهها از قبیل برنامهی درسی پنهان مانند آداب و رسوم نحوهی رفتار معلمان و روابط معلمان و مدیران و کارکنان مدرسه و نحوهی برخورد با تفاوتهای فردی و نحوهی ارزیابی آموختهها و سیاستهای انضباطی و برنامهی درسی آکادمیک شامل موضوعات اساسی و فعالیتهای فوق برنامه از قبیل تیمهای ورزشی و کلوپها و طرحهای خدماتی میباشد در این موارد اظهارنظری از علامه طباطبایی وجود ندارد، چنین میتوان استنباط کرد.
با توجه به مباحث مطرح شده در این مقاله پیشنهادات زیر قابل ذکر است: -نکات مثبت الگوی تربیتمنش لیکونا دانشآموزان از جمله در زمینهی راهبردها و روشها،در تربیت اخلاقی مورد توجه قرار گیرد و با استفاده از دیدگاه علامه الگوی جامعه ارائه گردد.